نعت مفعولی از مصدر ترییش. رجوع به ترییش شود، تیر پر نهاده. (منتهی الارب). تیر که بر آن پر نهند تا چون پرنده آن را به هوا برد. (از اقرب الموارد). و رجوع به مریش شود، شتر بسیارپشم و کم گوشت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، چادر منقش. (منتهی الارب). برد موشّی بصورت پر. (از اقرب الموارد) ، مرد سست پشت و صلب. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، هوده و هودج اصلاح یافته از دوال و مانند آن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، شخصی که سلطان او را ’ریشه’ و پر بدهد تا به علامت شرف و افتخار آن را بر سر نهد. (از اقرب الموارد)
نعت مفعولی از مصدر ترییش. رجوع به ترییش شود، تیر پَر نهاده. (منتهی الارب). تیر که بر آن پر نهند تا چون پرنده آن را به هوا برد. (از اقرب الموارد). و رجوع به مَریش شود، شتر بسیارپشم و کم گوشت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، چادر منقش. (منتهی الارب). برد موشّی بصورت پر. (از اقرب الموارد) ، مرد سست پشت و صلب. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، هوده و هودج اصلاح یافته از دوال و مانند آن. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، شخصی که سلطان او را ’ریشه’ و پَر بدهد تا به علامت شرف و افتخار آن را بر سر نهد. (از اقرب الموارد)
دهی است از بخش شوسف شهرستان بیرجند که در 24هزارگزی شمال باختری شوسف واقع و جایی است کوهستانی و معتدل و دارای 66 تن سکنه. از قنات مشروب میشود. محصول عمده اش غله و کار مردم زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از بخش شوسف شهرستان بیرجند که در 24هزارگزی شمال باختری شوسف واقع و جایی است کوهستانی و معتدل و دارای 66 تن سکنه. از قنات مشروب میشود. محصول عمده اش غله و کار مردم زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
تیر پر نهاده. (منتهی الارب). تیر که برآن پرنهاده باشند تا چون پرنده آن را به هوا برد. (از اقرب الموارد) ، ما له أقذﱡ ولا مریش، یعنی او را نه چیزی و نه مالی و نه قومی است. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). و رجوع به مریّش شود
تیر پَر نهاده. (منتهی الارب). تیر که برآن پرنهاده باشند تا چون پرنده آن را به هوا برد. (از اقرب الموارد) ، ما له أقَذﱡ ولا مریش، یعنی او را نه چیزی و نه مالی و نه قومی است. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). و رجوع به مُرَیَّش شود