سوغات، هدیه ای که کسی از سفر برای دوستان و آشنایان خود بیاورد رهاورد، تحفه، ارمغان، سفته، نورهان، نوارهان، راهواره، بازآورد، عراضه، بلک، لهنه
سوغات، هدیه ای که کسی از سفر برای دوستان و آشنایان خود بیاورد رَهاوَرد، تُحفه، اَرمَغان، سَفته، نورَهان، نَوارَهان، راهواره، بازآورد، عُراضه، بِلَک، لُهنه
پیراهن، پیرهن، پیرهند، کرته، قمیص: این نفس جان دامنم برتافته ست بوی پیراهان یوسف یافته ست، مولوی، برو بر بوی پیراهان یوسف که چون یعقوب ماتم دار گشتی، مولوی، رجوع به پیراهن شود
پیراهن، پیرهن، پیرهند، کرته، قمیص: این نفس جان دامنم برتافته ست بوی پیراهان یوسف یافته ست، مولوی، برو بر بوی پیراهان یوسف که چون یعقوب ماتم دار گشتی، مولوی، رجوع به پیراهن شود
راه آورد. (انجمن آرا) (آنندراج). هر چیز که به رسم تحفه و هدیه و ارمغان آورند. (ناظم الاطباء). چیزی باشد که چون کسی از جائی بیاید به رسم تحفه بیاورد. (جهانگیری). چیزی را گویند که کسی از جائی به رسم تحفه و هدایا و پیش کش ارمغان بیاورد. (برهان قاطع). نورهی. نورهان. سوغات. ره آورد: صبح آمده زرین سلب نوروز نوراهان طلب زهره شکاف افتاده شب وز زهره صفرا ریخته. خاقانی. ، مژدگانی و خبر خوش را نیز گویند. (برهان قاطع)
راه آورد. (انجمن آرا) (آنندراج). هر چیز که به رسم تحفه و هدیه و ارمغان آورند. (ناظم الاطباء). چیزی باشد که چون کسی از جائی بیاید به رسم تحفه بیاورد. (جهانگیری). چیزی را گویند که کسی از جائی به رسم تحفه و هدایا و پیش کش ارمغان بیاورد. (برهان قاطع). نورهی. نورهان. سوغات. ره آورد: صبح آمده زرین سلب نوروز نوراهان طلب زهره شکاف افتاده شب وز زهره صفرا ریخته. خاقانی. ، مژدگانی و خبر خوش را نیز گویند. (برهان قاطع)