- همخانگی
- شرکت دو یا چند تن در سکونت دریک خانه هم آشیانه: با دو حکیم از سر همخانگی شد سخنی چند زبیگانگی. (گنجینه گنجوی)
معنی همخانگی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تطابق
انسجام، تنظیم، نظم
همسایه بودن با هم، در جوار یکدیگر زندگانی کردن
دارای رنگ مشترک بودن، دارای سجیه و عادت مشترک بودن
جوار، مجاورت، همسایه بودن
توافق وتناسب وارتباط چندصدای مختلف درآن واحد. توضیح بشر سر رشته این علم را در طبیعت پیدا کردن و در صدد تکمیل و تدوین آن بر آمده تا علمی جداگانه شده است. اولین کنجکاوی انسان برای پیدا کردن هماهنگی اصوات در قرون وسطی شروع شده و رفته رفته ترقی کردن تاآنکه در قرن هفدهم میلادی تدوین شده و موسیقیدانهای بزرگ اروپایی قطعات موسیقی خود را بوسیله تکمیل این فن مقبول و پسندیده تر از ترکیبات سابق کردند. عنصر اصلی این علم توافقهاست و آنها چند نوت مختلف است که در یک آن با هم شنیده میشود. توافقها ممکن است از دو یا سه یا چهار یا پنج صدای مختلف تشکیل شود و دراین صورت توافقات دو صدایی و چهار صدایی و پنج صدایی موسوم میشود، اتحاداتفاق
هم وزنی، همشانی همرتبگی
دائمی، همیشگی
Neighborliness, Neighborly
Coherence, Cohesiveness, Congruence, Orchestration
vizinhança, amigável
coerência, congruência, orquestração
vecindad, amable
coherencia, congruencia, orquestación
sąsiedztwo, sąsiedzki
spójność, orkiestracja
соседство , соседский
согласованность , оркестровка
добросусідство , сусідський
узгодженість , оркестрування
buurmanschap, buurzaam
coherentie, congruentie, orkestratie
Kohärenz, Kongruenz, Orchestrierung
Nachbarschaftlichkeit, nachbarschaftlich
convivialité, amical
cohérence, congruence, orchestration
vicinanza, amichevole
coerenza, congruenza, orchestrazione
पड़ोसीपन , पड़ोसी
सामंजस्य , संगतता , ऑर्केस्ट्रेशन
প্রতিবেশী সম্পর্ক , প্রতিবেশী
সামঞ্জস্য , সঙ্গতি , অর্কেস্ট্রেশন
tutarlılık, uyum, orkestrasyon