جدول جو
جدول جو

معنی هماهنگ - جستجوی لغت در جدول جو

هماهنگ
هماواز، یکنواخت، موافق
تصویری از هماهنگ
تصویر هماهنگ
فرهنگ فارسی عمید
هماهنگ
دو یا چند صدا که با یکدیگر توافق و تناسب داشته باشند، موافق متحد
تصویری از هماهنگ
تصویر هماهنگ
فرهنگ لغت هوشیار
هماهنگ
منسجم
تصویری از هماهنگ
تصویر هماهنگ
فرهنگ واژه فارسی سره
هماهنگ
سازگار، متحد، متناسب، موافق، هماواز، همخوان، همساز، هم صدا
فرهنگ واژه مترادف متضاد
هماهنگ
منسّقٌ
تصویری از هماهنگ
تصویر هماهنگ
دیکشنری فارسی به عربی
هماهنگ
Coordinated, Harmonic, Harmonious
تصویری از هماهنگ
تصویر هماهنگ
دیکشنری فارسی به انگلیسی
هماهنگ
coordonné, harmonieux
تصویری از هماهنگ
تصویر هماهنگ
دیکشنری فارسی به فرانسوی
هماهنگ
מתואם , הרמוני
تصویری از هماهنگ
تصویر هماهنگ
دیکشنری فارسی به عبری
هماهنگ
ہم آہنگ , ہم آہنگ , ہم آہنگ
تصویری از هماهنگ
تصویر هماهنگ
دیکشنری فارسی به اردو
هماهنگ
ประสานงาน , กลมกล่อม , กลมกลืน
تصویری از هماهنگ
تصویر هماهنگ
دیکشنری فارسی به تایلندی
هماهنگ
terkoordinasi, harmonis
تصویری از هماهنگ
تصویر هماهنگ
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
هماهنگ
ratibisha, harmoniki, inayolingana
تصویری از هماهنگ
تصویر هماهنگ
دیکشنری فارسی به سواحیلی
هماهنگ
調整された , ハーモニック , 調和の取れた
تصویری از هماهنگ
تصویر هماهنگ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
هماهنگ
协调的 , 和谐的
تصویری از هماهنگ
تصویر هماهنگ
دیکشنری فارسی به چینی
هماهنگ
조정된 , 조화로운
تصویری از هماهنگ
تصویر هماهنگ
دیکشنری فارسی به کره ای
هماهنگ
koordine edilmiş, harmonik, uyumlu
تصویری از هماهنگ
تصویر هماهنگ
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
هماهنگ
সমন্বিত , সঙ্গত , সঙ্গতিপূর্ণ
تصویری از هماهنگ
تصویر هماهنگ
دیکشنری فارسی به بنگالی
هماهنگ
समन्वित , सामंजस्यपूर्ण , सामंजस्यपूर्ण
تصویری از هماهنگ
تصویر هماهنگ
دیکشنری فارسی به هندی
هماهنگ
coordinato, armonico, armonioso
تصویری از هماهنگ
تصویر هماهنگ
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
هماهنگ
koordiniert, harmonisch
تصویری از هماهنگ
تصویر هماهنگ
دیکشنری فارسی به آلمانی
هماهنگ
gecoördineerd, harmonieus
تصویری از هماهنگ
تصویر هماهنگ
دیکشنری فارسی به هلندی
هماهنگ
скоординований , гармонійний
تصویری از هماهنگ
تصویر هماهنگ
دیکشنری فارسی به اوکراینی
هماهنگ
скоординированный , гармоничный
تصویری از هماهنگ
تصویر هماهنگ
دیکشنری فارسی به روسی
هماهنگ
skoordynowany, harmonijny
تصویری از هماهنگ
تصویر هماهنگ
دیکشنری فارسی به لهستانی
هماهنگ
coordinado, armónico, armonioso
تصویری از هماهنگ
تصویر هماهنگ
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
هماهنگ
coordenado, harmônico, harmonioso
تصویری از هماهنگ
تصویر هماهنگ
دیکشنری فارسی به پرتغالی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

توافق وتناسب وارتباط چندصدای مختلف درآن واحد. توضیح بشر سر رشته این علم را در طبیعت پیدا کردن و در صدد تکمیل و تدوین آن بر آمده تا علمی جداگانه شده است. اولین کنجکاوی انسان برای پیدا کردن هماهنگی اصوات در قرون وسطی شروع شده و رفته رفته ترقی کردن تاآنکه در قرن هفدهم میلادی تدوین شده و موسیقیدانهای بزرگ اروپایی قطعات موسیقی خود را بوسیله تکمیل این فن مقبول و پسندیده تر از ترکیبات سابق کردند. عنصر اصلی این علم توافقهاست و آنها چند نوت مختلف است که در یک آن با هم شنیده میشود. توافقها ممکن است از دو یا سه یا چهار یا پنج صدای مختلف تشکیل شود و دراین صورت توافقات دو صدایی و چهار صدایی و پنج صدایی موسوم میشود، اتحاداتفاق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هماهنگی
تصویر هماهنگی
انسجام، تنظیم، نظم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هماهنگی
تصویر هماهنگی
Coherence, Cohesiveness, Congruence, Orchestration
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هماهنگی
تصویر هماهنگی
coerência, congruência, orquestração
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از هماهنگی
تصویر هماهنگی
coherencia, congruencia, orquestación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از هماهنگی
تصویر هماهنگی
spójność, orkiestracja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از هماهنگی
تصویر هماهنگی
согласованность , оркестровка
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از هماهنگی
تصویر هماهنگی
узгодженість , оркестрування
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از هماهنگی
تصویر هماهنگی
coherentie, congruentie, orkestratie
دیکشنری فارسی به هلندی