جدول جو
جدول جو

معنی هلیاع - جستجوی لغت در جدول جو

هلیاع(هَِ لْ)
درنده ای است خرد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، خارپشت نر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هلیا
تصویر هلیا
(دخترانه)
خورشید
فرهنگ نامهای ایرانی
(هَِ)
برگ که از باد بیفتد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هَِ لْ لیا)
دوری، علم است دوری را. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(هَِ لْ)
مرد سخت گریزنده و رونده از شادمانی، شتر مادۀ تیز و نیک شتاب و چست و رام. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مِلْ)
ناقۀ زودتشنه شونده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به ملیاح شود، ناقه ای که درگذرد از شتران سپس آن بازگردد به سوی آنها. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(لِ)
ریح ٌ لیاع، باد تند سخت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(قَ زَ عَ)
سخت حریص شدن. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
(کَ رَ تَ)
انتشار، (اقرب الموارد)، منتشر شدن، قی کردن، (المصادر زوزنی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لیاع
تصویر لیاع
تند و سخت
فرهنگ لغت هوشیار