- هله
کلمۀ امر از هلیدن، بگذار، دست بردار
معنی هله - جستجوی لغت در جدول جو
- هله
ای، الا
- هله (هَِ لْ لَ)
نموداری ماه نو. (منتهی الارب)
- هله (هََ لَ / لِ)
هان. هین. الا. هلا. حرف تنبیه است به معنی آگاه باش، توجه کن، به هوش باش:
گفت این بار ار کنم این مشغله
کاردها در من زنید آن دم هله.
مولوی
گفت این بار ار کنم این مشغله
کاردها در من زنید آن دم هله.
مولوی
- هله (هََ لْ لَ)
چراغ پایه، باران. ج، هلل. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
- هله ((هَ لَ))
هذیان، حرف بیهوده
- هله ((هِ لِ))
فعل امر از هلیدن، بگذار، دست بردار
- هله ((اِصت.))
حرف تنبیه، هلا
- هله
هنوز، سریع و شتابان، یعنی چه؟، وامانده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هلال ها، ماه از شب اول ماه قمری تا سه شب که در آسمان به شکل کمان دیده می شود، ماه نوها، جمع واژۀ هلال
دستکش چرمی که در قدیم شکارچیان به دست می کردند برای نگاه داشتن باز بر روی دست، نکاب، نکاپ، نکاف
گون، گیاهی خاردار با ساقه های ستبر و شاخه های بلند و انبوه و گل های سرخ، بنفش، سفید یا زرد کم رنگ که از آن کتیرا می گیرند
پل، سازه ای بر روی رودخانه یا دره یا خیابان و امثال آن برای عبور از روی آنها، خدک، بل، پول، قنطره، جسر
پل، سازه ای بر روی رودخانه یا دره یا خیابان و امثال آن برای عبور از روی آنها، خدک، بل، پول، قنطره، جسر
نفرین دستکش چرمی که میرشکاران بر دست کنند و بدان باز و چرغ و غیره را بر دست گیرند
جمع هلال ماههای نو. یا اهله قمر. قسمتهایی از ماه که اهل زمین آنرا رویت کنند (هلال بدر تربیع)
