جدول جو
جدول جو

معنی هلشته - جستجوی لغت در جدول جو

هلشته
نوعی توهین به افراد بسیار بلند قامت
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هشته
تصویر هشته
فروگذاشته، گذاشته شده، طلاق
فرهنگ فارسی عمید
(هَُ تَ)
آب شستۀ بره و بزغالۀ نوزاد سیاه. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هَِ / هََ تَ / تِ)
گذاشته. (برهان). نهاده. هلیده، رهاکرده. (برهان). رهاشده، فروگذاشته. (برهان) ، آویخته. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(هََ جِ)
دهی است از بخش کرند شهرستان شاه آباد دارای 115 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول عمده اش غلات دیم است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از هشته
تصویر هشته
گذاشته رهاکرده، ترک کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هشته
تصویر هشته
((هِ تِ))
گذاشته، رها کرده
فرهنگ فارسی معین
از اصوات برای راندن پرندگان
فرهنگ گویش مازندرانی
گیر کرد، چسبید
فرهنگ گویش مازندرانی
ریسمانی از ساقه ی مو برای کشیدن چوب یا حیوان مرده، تلف –
فرهنگ گویش مازندرانی
دو گاوی که برای شخم به هم بندند، جفت، لنگه ی هر چیز، یک.، بره ای در اثر ترس یا شوک وارده از گله جدا و متواری شود
فرهنگ گویش مازندرانی