جمع واژۀ هفوه. لغزشها. (یادداشت مؤلف) : از جانب سلطان بر آن هفوات اغضا میرفت. (ترجمه تاریخ یمینی).... و اغضا بر هفوات و بادرات آن قوم مبذول داشت. (جهانگشای جوینی). از هفوات ایشان تجاوز و اغماض رفت. (جهانگشای جوینی)
جَمعِ واژۀ هفوه. لغزشها. (یادداشت مؤلف) : از جانب سلطان بر آن هفوات اغضا میرفت. (ترجمه تاریخ یمینی).... و اغضا بر هفوات و بادرات آن قوم مبذول داشت. (جهانگشای جوینی). از هفوات ایشان تجاوز و اغماض رفت. (جهانگشای جوینی)
دهی است از بخش سروستان شهرستان شیراز که 140 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و قنات و محصول عمده اش غله، برنج، حبوب و میوه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
دهی است از بخش سروستان شهرستان شیراز که 140 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و قنات و محصول عمده اش غله، برنج، حبوب و میوه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
ابن ادریس ابراهیم بن عبدالرحمان بن عیسی التجیبی مکنی به ابی بکر. یاقوت آرد: وی ادیبی کاتب و شاعری سریعالخاطر بود. او از پدرخود و از قاضی ابن ادریس و ابن غلیون و ابوالولیدبن رشد فرا گرفت. او یکی از افاضل ادباء معاصر اندلس است. تولد وی به سال 560 بود و به سال 598 به مرسیه درگذشت، و سن او به چهل سال نرسیده بود. او راست: کتاب زادالمسافر و رحلته، العاجله در دو مجلد که طرفی از نثر و نظم وی در این دو کتاب آمده است. از اوست: قد کان لی قلباً فلما فارقوا سوّی جناحاً للغرام وطارا و جرت سحاب للدموع فأوقدت بین الجوانح لوعه و اوارا و من العجائب ان فیض مدامعی ماء و یثمرفی ضلوعی نارا. (معجم الادباء چ مارگلیوث ج 4 ص 269). و رجوع به فوات الوفیات ج 1 ص 193 شود. در کشف الظنون نویسد او راست: بدایه المتحیره و عجاله المتوفره. و رجوع به تجیبی شود
ابن ادریس ابراهیم بن عبدالرحمان بن عیسی التجیبی مکنی به ابی بکر. یاقوت آرد: وی ادیبی کاتب و شاعری سریعالخاطر بود. او از پدرخود و از قاضی ابن ادریس و ابن غلیون و ابوالولیدبن رشد فرا گرفت. او یکی از افاضل ادباء معاصر اندلس است. تولد وی به سال 560 بود و به سال 598 به مرسیه درگذشت، و سن او به چهل سال نرسیده بود. او راست: کتاب زادالمسافر و رحلته، العاجله در دو مجلد که طرفی از نثر و نظم وی در این دو کتاب آمده است. از اوست: قد کان لی قلباً فلما فارقوا سوّی جناحاً للغرام وطارا و جرت سحاب للدموع فأوقدت بین الجوانح لوعه و اوارا و من العجائب ان فیض مدامعی ماء و یثمرفی ضلوعی نارا. (معجم الادباء چ مارگلیوث ج 4 ص 269). و رجوع به فوات الوفیات ج 1 ص 193 شود. در کشف الظنون نویسد او راست: بدایه المتحیره و عجاله المتوفره. و رجوع به تجیبی شود
دهی است از دهستان دیزجرود بخش عجب شیر شهرستان مراغه که در چهار هزارگزی جنوب عجب شیر و 7 هزارگزی باختر راه شوسۀ مراغۀ به آذرشهر واقع و جلگه ای است معتدل و دارای 526 تن سکنه. از رود قلعۀ چای و چشمه ها و چاهها مشروب میشود. محصول عمده اش غله، کشمش و بادام و کار مردم زراعت و جوراب بافی با وسایل دستی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان دیزجرود بخش عجب شیر شهرستان مراغه که در چهار هزارگزی جنوب عجب شیر و 7 هزارگزی باختر راه شوسۀ مراغۀ به آذرشهر واقع و جلگه ای است معتدل و دارای 526 تن سکنه. از رود قلعۀ چای و چشمه ها و چاهها مشروب میشود. محصول عمده اش غله، کشمش و بادام و کار مردم زراعت و جوراب بافی با وسایل دستی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
آسان گشتن سبک شدن، خواری نرم وآسان گشتن، سبک گریدن، نرمی وآسانی، سبکی، خواری ذلت: هر کرا در دل هوای تست ایمن از هوان هر کرا در جان وفای تست فارغ از وفات. (انوری)
آسان گشتن سبک شدن، خواری نرم وآسان گشتن، سبک گریدن، نرمی وآسانی، سبکی، خواری ذلت: هر کرا در دل هوای تست ایمن از هوان هر کرا در جان وفای تست فارغ از وفات. (انوری)