جدول جو
جدول جو

معنی هشیار - جستجوی لغت در جدول جو

هشیار
اگا
تصویری از هشیار
تصویر هشیار
فرهنگ واژه فارسی سره
هشیار
هوشیار، باهوش، هوشمند، زرنگ
تصویری از هشیار
تصویر هشیار
فرهنگ فارسی عمید
هشیار
باهوش، هوشمند: (الب ارسلان باسیاست ومهابت بود... هشیاروشجاع ودلاور خسم افکن دشمن شکن)، زرنگ
تصویری از هشیار
تصویر هشیار
فرهنگ لغت هوشیار
هشیار
((هُ))
هوشمند، زیرک
تصویری از هشیار
تصویر هشیار
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هشیاری
تصویر هشیاری
اخطار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هشیاری
تصویر هشیاری
خردمندی بجابودن عقل: (چوفردا بهشیاری این بشنوی به پیروزی دادگر بگروی) (شا. بخ. 1630: 6)، حزم، زرنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهیار
تصویر شهیار
(پسرانه)
دوست شاه، یاور شاه، کمک کننده شاه، نام یکی از دانشمند زرتشتی در قرن یازدهم یزگردی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هشیوار
تصویر هشیوار
متین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هشدار
تصویر هشدار
اخطار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هویار
تصویر هویار
(دخترانه)
یار خوب و خوش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
(پسرانه)
با هوش، آگاه، عاقل، خردمند، بیدار (نگارش کردی: هشیار)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
باهوش، هوشمند، زرنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هشیوار
تصویر هشیوار
هوشیار، باهوش، هوشمند، زرنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هشدار
تصویر هشدار
سخن، علامت یا حرکتی که برای آگاهاندن و تنبیه به کار می رود، اعلام خطر، اخطار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هشیوار
تصویر هشیوار
هوشیار: (خردیافت لختی وشدکاردان (اسکندر) هشیواروباسنگ وبسیاردان) (شا. بخ. 1781: 6)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هشوار
تصویر هشوار
هشیار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
خردمند، ذکی، صاحب عقل، هوشمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هشیوار
تصویر هشیوار
((هُ))
خردمند، هوشمند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هشوار
تصویر هشوار
((هُ))
هشیار، هوشیار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
باهوش، خردمند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هشوار
تصویر هشوار
هوشیار، باهوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هوشیار
تصویر هوشیار
Alert, Conscious, Sober, Watchful
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هشدار
تصویر هشدار
Alert, Warning
دیکشنری فارسی به انگلیسی
alerta, consciente, sóbrio, vigilante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
alerta, consciente, sobrio, vigilante
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
czujny, świadomy, trzeźwy
دیکشنری فارسی به لهستانی
настороженный , сознательный , трезвый
دیکشنری فارسی به روسی
тревога , предупреждение , предупреждение
دیکشنری فارسی به روسی
насторожений , свідомий , тверезий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
тривога , попередження
دیکشنری فارسی به اوکراینی
alert, bewust, nuchter, waakzaam
دیکشنری فارسی به هلندی