جدول جو
جدول جو

معنی هشت - جستجوی لغت در جدول جو

هشت
بعد از هفت، عدد «۸»
تصویری از هشت
تصویر هشت
فرهنگ فارسی عمید
هشت
((هَ))
عدد اصلی بین هفت و نه (8)
هشت کسی گرو نه بودن: کنایه از درآمد کم و هزینه زیاد داشتن
تصویری از هشت
تصویر هشت
فرهنگ فارسی معین
هشت
Eight
تصویری از هشت
تصویر هشت
دیکشنری فارسی به انگلیسی
هشت
oito
دیکشنری فارسی به پرتغالی
هشت
ocho
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
هشت
osiem
دیکشنری فارسی به لهستانی
هشت
восемь
دیکشنری فارسی به روسی
هشت
вісім
دیکشنری فارسی به اوکراینی
هشت
acht
دیکشنری فارسی به هلندی
هشت
acht
دیکشنری فارسی به آلمانی
هشت
huit
دیکشنری فارسی به فرانسوی
هشت
otto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
هشت
आठ
دیکشنری فارسی به هندی
هشت
আট
دیکشنری فارسی به بنگالی
هشت
sekiz
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
هشت
여덟
دیکشنری فارسی به کره ای
هشت
nane
دیکشنری فارسی به سواحیلی
هشت
دیکشنری فارسی به چینی
هشت
دیکشنری فارسی به ژاپنی
هشت
שמונה
دیکشنری فارسی به عبری
هشت
delapan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
هشت
แปด
دیکشنری فارسی به تایلندی
هشت
ثمانيةٌ
دیکشنری فارسی به عربی
هشت
آٹھ
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هشتن
تصویر هشتن
اجازه دادن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هشتم
تصویر هشتم
آنچه در مرتبۀ هشت واقع شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هشته
تصویر هشته
فروگذاشته، گذاشته شده، طلاق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هشتن
تصویر هشتن
رها کردن، فرو گذاشتن، گذاشتن
هلیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هشتی
تصویر هشتی
راهرو سقف دار هشت ضلعی که در جلو در ورودی خانه ساخته می شد
فرهنگ فارسی عمید
راهرو مسقف دار هشت ضلعی یا مدور که در جلو در ورودی خانه ساخته شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هشته
تصویر هشته
گذاشته رهاکرده، ترک کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هشتن
تصویر هشتن
گذاشتن، نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هشتم
تصویر هشتم
عدد ترتیبی برای هشت، درمرتبه هشت: (باب هشتم درلطایف اشعارآل طاهر)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هشتی
تصویر هشتی
((هَ))
راهرو سقف دار هشت ضلعی یا گرد در قسمت ورودی جلوی ساختمان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هشته
تصویر هشته
((هِ تِ))
گذاشته، رها کرده
فرهنگ فارسی معین