جدول جو
جدول جو

معنی هسوین - جستجوی لغت در جدول جو

هسوین
بودن، اقامت داشتن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سوین
تصویر سوین
آوند، ظرف، کاسه، کوزه، دیگ، ظرف مخصوص آب خوردن سگ
فرهنگ فارسی عمید
(اِسْ)
نام شعبه ای از شعب سه گانه نهر او در واقع در خطۀپومرانیا از پروس که در حال ورود به دریای بالتیک احداث میشوند. این شعبه جزیره اسدم را از جزیره دولین افراز میکند و طول آن به 15 هزار گز بالغ است
لغت نامه دهخدا
(سُ)
دهی است جزء دهستان گندوان بخش ترک شهرستان میانه. دارای 383تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات، عدس، نخود سیاه و بزرک است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دیگ، طبق، کاسه، کوزه و امثال آن مطلقاً و به عربی ظرف و انا راگویند. (برهان) (جهانگیری). مطلق ظرف. (فرهنگ رشیدی) (آنندراج) ، آبدان سگ یعنی ظرفی که سگ در آن آب خورد. (فرهنگ رشیدی) (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(هَِ هَِ)
دهی است از دهستان چهاردانگۀ بخش هوراند شهرستان اهر، دارای 109 تن سکنه. (ازفرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
گسیختن، بیشتر در مورد رگ و پیوند انسان گفته شود
فرهنگ گویش مازندرانی
دربند بودن، توجه کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
مستدل بودن سخن
فرهنگ گویش مازندرانی