هزارلا، قسمت سوم معدۀ حیوانات نشخوار کننده که غذا پس از آنکه حیوان آن را دوباره جوید و فرو داد داخل آن می شود. درون هزارلا برجستگی های تیغه مانندی وجود دارد و از آنجا غذا وارد شیردان می شود، هزارتوی، هزارخانه
هزارلا، قسمت سوم معدۀ حیوانات نشخوار کننده که غذا پس از آنکه حیوان آن را دوباره جوید و فرو داد داخل آن می شود. درون هزارلا برجستگی های تیغه مانندی وجود دارد و از آنجا غذا وارد شیردان می شود، هزارتوی، هزارخانه
شکنبۀ گوسفند و جز آن که گیپادر آن انداخته طبخ می کنند، و آن خانه های بسیار دارد، و آن را هزارخانه هم گویند. (آنندراج). و به عربی رمانه خوانند. (برهان). سی تو. هزارلا. هزارخانه. (حاشیۀ برهان چ معین). رمانه. (از السامی فی الاسامی)
شکنبۀ گوسفند و جز آن که گیپادر آن انداخته طبخ می کنند، و آن خانه های بسیار دارد، و آن را هزارخانه هم گویند. (آنندراج). و به عربی رمانه خوانند. (برهان). سی تو. هزارلا. هزارخانه. (حاشیۀ برهان چ معین). رمانه. (از السامی فی الاسامی)
دهی است از بخش آبدانان شهرستان ایلام. دارای 352 تن سکنه است. آب آن از چشمه و رود خانه کبود است و محصول آن غله، لبنیات، پشم و ماش است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی است از بخش آبدانان شهرستان ایلام. دارای 352 تن سکنه است. آب آن از چشمه و رود خانه کبود است و محصول آن غله، لبنیات، پشم و ماش است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
هزاردستان. (انجمن آرا). بلبل. عندلیب. هزار. هزاران. (یادداشت به خط مؤلف). و او را هزارآواز هم میگویند. (برهان) : تا هزارآوا از سرو برآرد آواز گوید او را مزن ای باربد رودنواز. منوچهری. بر گل نظم چون هزارآوا تا گه صبح می سرایم من. مسعودسعد. صفیر صلصل و لحن چکاوک و ساری نفیر فاخته و نغمۀ هزارآوا. خاقانی. رجوع به هزارآواز و هزاردستان شود
هزاردستان. (انجمن آرا). بلبل. عندلیب. هزار. هزاران. (یادداشت به خط مؤلف). و او را هزارآواز هم میگویند. (برهان) : تا هزارآوا از سرو برآرد آواز گوید او را مزن ای باربد رودنواز. منوچهری. بر گل نظم چون هزارآوا تا گه صبح می سرایم من. مسعودسعد. صفیر صلصل و لحن چکاوک و ساری نفیر فاخته و نغمۀ هزارآوا. خاقانی. رجوع به هزارآواز و هزاردستان شود
دهی است از بخش واهان شهرستان خرم آباد دارای 106 تن سکنه. آب آن از چشمه ومحصول عمده اش غله، لبنیات و پشم و هنر دستی زنان بافتن سیاه چادر است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از بخش واهان شهرستان خرم آباد دارای 106 تن سکنه. آب آن از چشمه ومحصول عمده اش غله، لبنیات و پشم و هنر دستی زنان بافتن سیاه چادر است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)