دهی است از بخش پاوۀ شهرستان سنندج که از چشمه و رود خانه سیروان مشروب میشود. کار مردم زراعت و محصول عمده آنجا غله است. عده ای از اهالی به شغل گله داری گذران می کنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از بخش پاوۀ شهرستان سنندج که از چشمه و رود خانه سیروان مشروب میشود. کار مردم زراعت و محصول عمده آنجا غله است. عده ای از اهالی به شغل گله داری گذران می کنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دانه ای است مانند ماش که در میان باقلا بود. (رشیدی). در برهان و سروری ’هرول’ ضبط شده است به لام و محشی رشیدی نویسد که در اکثر نسخ با یاء آمده است. (از حاشیۀ برهان چ معین)
دانه ای است مانند ماش که در میان باقلا بود. (رشیدی). در برهان و سروری ’هرول’ ضبط شده است به لام و محشی رشیدی نویسد که در اکثر نسخ با یاء آمده است. (از حاشیۀ برهان چ معین)
زبانی بوده است از جملۀ هفت زبان فارسی. (برهان). زبان فارسی را شامل پنج یا هفت زبان دانسته اند که هروی به عقیدۀ فرهنگ نویسان قدیم یکی از سه لهجه ای است که متروک شده است و آن را در ردیف سگزی و زاولی که لهجه های متروک بوده است نام برده اند. (از مقدمۀ برهان قاطع چ معین ص سی). مقدسی در احسن التقاسیم آرد: زبان هرات وحشی است و مردم آنجا سخن را بد ادا کنند وتکلف و تحامل ورزند. (مقدمۀ برهان چ معین ص 43)
زبانی بوده است از جملۀ هفت زبان فارسی. (برهان). زبان فارسی را شامل پنج یا هفت زبان دانسته اند که هروی به عقیدۀ فرهنگ نویسان قدیم یکی از سه لهجه ای است که متروک شده است و آن را در ردیف سگزی و زاولی که لهجه های متروک بوده است نام برده اند. (از مقدمۀ برهان قاطع چ معین ص سی). مقدسی در احسن التقاسیم آرد: زبان هرات وحشی است و مردم آنجا سخن را بد ادا کنند وتکلف و تحامل ورزند. (مقدمۀ برهان چ معین ص 43)
امامی... مداح سلاطین و وزرای کرمان بوده و اشعار بسیار خوب دارد و از جمله این لغز است: ثلث و خمس و زوج فردی را که خمس و سدس او بی شک از حد عدد بیرون بود تصنیف کن بر قرار خویش باری دیگرش در بیت مال ضرب کن، چون ضرب کردی آنگهی تضعیف کن سدس عشر ثلث او را باز با این هر دو قسم جمع کن، نی نی که نصف ثلث از او تحذیف کن کعب عین و جذر طا را گر برون آری به فکر اندرو پیوند و چار و پنج را تألیف کن با محاسب گفتم اندر علم او اسمی به رمز گو ’امامی’ را به علم خویشتن تعریف کن. (از مجالس النفائس میرعلیشیر نوایی ص 327). او ابوعبدالله محمد بن ابی بکر بن عثمان معاصر مجد همگر بوده است و هر یک دیگری را مدح کرده اند. و در اصفهان به سال 676 یا 686 هجری قمری درگذشت. دیوانش دو هزار بیت دارد. احوالش در تذکرۀ نصرآبادی ص 493 و مجمعالفصحا ج 1 ص 98 و مرآت الخیال ص 40 و آتشکدۀ آذر ص 147 آمده است. (از ذریعه ج 9 ص 94)
امامی... مداح سلاطین و وزرای کرمان بوده و اشعار بسیار خوب دارد و از جمله این لغز است: ثلث و خمس و زوج فردی را که خمس و سدس او بی شک از حد عدد بیرون بود تصنیف کن بر قرار خویش باری دیگرش در بیت مال ضرب کن، چون ضرب کردی آنگهی تضعیف کن سدس عشر ثلث او را باز با این هر دو قسم جمع کن، نی نی که نصف ثلث از او تحذیف کن کعب عین و جذر طا را گر برون آری به فکر اندرو پیوند و چار و پنج را تألیف کن با محاسب گفتم اندر علم او اسمی به رمز گو ’امامی’ را به علم خویشتن تعریف کن. (از مجالس النفائس میرعلیشیر نوایی ص 327). او ابوعبدالله محمد بن ابی بکر بن عثمان معاصر مجد همگر بوده است و هر یک دیگری را مدح کرده اند. و در اصفهان به سال 676 یا 686 هجری قمری درگذشت. دیوانش دو هزار بیت دارد. احوالش در تذکرۀ نصرآبادی ص 493 و مجمعالفصحا ج 1 ص 98 و مرآت الخیال ص 40 و آتشکدۀ آذر ص 147 آمده است. (از ذریعه ج 9 ص 94)
پایتخت جمهوری دموکراتیک ویتنام که در ساحل راست رود خانه سرخ (کوئی) در 80 میلی خلیج تنکین واقع شده جمعیت آن در سال 1953 میلادی 297900 تن بوده است. این شهر دارای یک دانشگاه و چند مدرسه صنعتی و یک موزه و یک کتاب خانه بزرگ عمومی میباشد. (از دایره المعارف بریتانیکا)
پایتخت جمهوری دموکراتیک ویتنام که در ساحل راست رود خانه سرخ (کوئی) در 80 میلی خلیج تنکین واقع شده جمعیت آن در سال 1953 میلادی 297900 تن بوده است. این شهر دارای یک دانشگاه و چند مدرسه صنعتی و یک موزه و یک کتاب خانه بزرگ عمومی میباشد. (از دایره المعارف بریتانیکا)
میوۀ درخت عود است و آن کوچکتر از فلفل و به زردی مایل است. بوی عود می کند. طبیخ وی بول را براند و سنگ مثانه را بریزاند. (برهان). قرنوه. (ابن بیطار). ابوسهل گوید: فاغرۀ هندی است و صحیح آن است که:آن دانه ای است که به فارغه شباهت دارد و خردتر از وی بود. پوست او مانند فاغره شکافته شود، اما سخت تر از پوست فاغره بود... بوی او به بوی عود هندی مشابه بود. (از ترجمه صیدنه). فرنوه. رجوع به فرنوه شود
میوۀ درخت عود است و آن کوچکتر از فلفل و به زردی مایل است. بوی عود می کند. طبیخ وی بول را براند و سنگ مثانه را بریزاند. (برهان). قرنوه. (ابن بیطار). ابوسهل گوید: فاغرۀ هندی است و صحیح آن است که:آن دانه ای است که به فارغه شباهت دارد و خردتر از وی بود. پوست او مانند فاغره شکافته شود، اما سخت تر از پوست فاغره بود... بوی او به بوی عود هندی مشابه بود. (از ترجمه صیدنه). فرنوه. رجوع به فرنوه شود