- هرمز
- مشتری
معنی هرمز - جستجوی لغت در جدول جو
- هرمز (پسرانه)
- اهورمزدا، خدای بزرگ ایرانیان، نام ستاره مشتری، نام پسر بهمن، نام پسر انوشیروان ساسانی، نام روز اول از هر ماه شمسی در ایران قدیم
- هرمز
- اهورمزدا، ستاره مشتری، روز اول ازهرماه شمسی، روزپنجشنبه. توضیح ایرانیانقبل ازاسلام بروزهای هفته مانند سامیان چندان توجهی نداشتند بمناسبت انتساب روز پنجشنبه به (مشتری) نزد سامیان این اطلاق بعمل آمده
- هرمز ((هُ مُ))
- نام خدا، نام سیاره مشتری، نام روز اول از هر ماه خورشیدی
- هرمز
- اهورامزدا
روز اول از هر ماه خورشیدی
روز پنجشنبه که گفته اند آن روز به ستارۀ مشتری تعلق دارد
سیّارۀ مشتری، در علم نجوم پنجمین و بزرگ ترین سیارۀ منظومۀ شمسی، سعد اکبر، اورمزد، ژوپیتر، زاووش، قاضی فلک، سعد السّعود، زاوش، قاضی چرخ، برجیس، زوش، زواش
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
هرمز، نام روز اول از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام ستاره مشتری، نام یکی از پادشاهان ساسانی
منسوب به هرمز، منسوب به . رامهرمز، ازمردم رامهرمز
اهورمزدا، ستاره مشتری، روز اول ازهرماه شمسی، روزپنجشنبه. توضیح ایرانیانقبل ازاسلام بروزهای هفته مانند سامیان چندان توجهی نداشتند بمناسبت انتساب روز پنجشنبه به (مشتری) نزد سامیان این اطلاق بعمل آمده
ابداً
اهورمزدا، ستاره مشتری، روز اول از هر ماه شمسی
اضطراب کردن، جنبیدن آلتی است در ماشین که هر وقت بخواهند با آن ماشین را نگه میدارند آلتی است در ماشین که هر وقت بخواهند با آن ماشین را نگه میدارند
آلتی در اتومبیل، دوچرخه، موتورسیکلت و بعضی ماشین های دیگر که با فشار دادن آن حرکت ماشین را کند می کنند و یا آن را از حرکت بازمی دارند
رنگ سرخ، در علم زیست شناسی قرمزدانه
واحد اندازه گیری بسامد بر اساس سیکل در ثانیه
هیچ وقت، هیچ گاه، ابداً، گاهی، وقتی، همیشه، دائم
رنگی است که از آب فشرده نوعی از کرم که در بیشه ها باشد سازند، رنگ سرخ
آلمانی یکان بسامد دور دم
هرروز: گارزی که همت جامه مرتفع دارد و همه روز درآب ایستد
مونث هرم ماده شیر
ماده ای شیمائی که در یک جای بدن پیدا شده و با گردش خون بجای دیگر بدن برده میشود تا آنرا تحریک کند
هیچوقت، ابداً، بهیچوجه
((تُ مُ))
فرهنگ فارسی معین
وسیله ای در اتومبیل و ماشین های مشابه که با فشار دادن آن حرکت اتومبیل یا ماشین کند و یا متوقف می شود
ترمز دستی: ترمزی است که علاوه بر ترمز پایی در اتومبیل تعبیه شده که به وسیله دستگیره ای آن را می کشند
ترمز دستی: ترمزی است که علاوه بر ترمز پایی در اتومبیل تعبیه شده که به وسیله دستگیره ای آن را می کشند
((هُ مُ یا هِ مِ))
فرهنگ فارسی معین
هرمز، اورمزد، نام سه حکیم معروف که اولین آن ها ادریس پیامبر بوده و دو هرمس دیگر یکی از بابل بود و دیگری از مصر
vermelho
красный
czerwony