جدول جو
جدول جو

معنی هرزهخند - جستجوی لغت در جدول جو

هرزهخند
آنکه بیهوده یا بکوچکترین سببی خندد: (به مکتب جگرگوشکان گریه مند غلامان به بازاروکوهرزه خند) (ظهوری)
تصویری از هرزهخند
تصویر هرزهخند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هرزهخندی
تصویر هرزهخندی
بیهوده خندیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرزه خند
تصویر هرزه خند
آنکه بیهوده و بی سبب بخندد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هرزهگرد
تصویر هرزهگرد
آنکه همه جاآمدوشدمیکند: (هرزه گرد بی نماز هواپرست هوس باز که روزها بشب آزد دربند شهوت وشبها روزکند دربند غفلت)، آنکه درجایی بندنشود: (تادل هرزه گرد من رفت بچین زلف او زان سفر دراز خودعزم وطن نمیکند) (حافظ)، آنکه باافرادناصالح معاشرت کند: (ای بت هرزه گرد هرجایی، وی برآنورده سربشیدایی خ) (ضیاء اصفهانی)، افزاریست که علاقمندان برای باز کردن کلاف نخ وابریشم بکاربرند توضیح دراراک (سلطان اباد) وبعض نقاط دیگر چرخ ساده پایه داریست که کلاف نخ رابه گرد آن افکنندو بااستفاده ازگردش آن بازکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرزهدزد
تصویر هرزهدزد
دزدی که چیزهای بیفایده که نه بکاراو آید و نه بکاردیگری دزدد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرزهخور
تصویر هرزهخور
هرزه خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرزهخرج
تصویر هرزهخرج
آنکه بیجاخرج کند، مسرف
فرهنگ لغت هوشیار