دیفتری، بیماری واگیرداری که باعث ایجاد عشایی کاذب در حلق و حنجره می شود، از عوارض آن گلودرد، تب، سرفه، گرفتگی صدا و در صورت وخامت، ناراحتی های قلبی، کلیوی و فلج دست و پا را موجب می شود، خناق، بادزهره
دیفتِری، بیماری واگیرداری که باعث ایجاد عشایی کاذب در حلق و حنجره می شود، از عوارض آن گلودرد، تب، سرفه، گرفتگی صدا و در صورت وخامت، ناراحتی های قلبی، کلیوی و فلج دست و پا را موجب می شود، خُناق، بادزَهره
شهر کوچکی است که مرکز شهرستان خلخال، در 198 هزارگزی خاور تبریزو 56 هزارگزی جنوب اردبیل واقع و مختصات جغرافیایی آن بدینقرار است: طول 48 درجه و 31 دقیقه، عرض 37 درجه و 38 دقیقه: اختلاف ساعت با تهران 11 دقیقه و 28 ثانیه دیرتر. این شهر قدمت تاریخی ندارد و بتحقیق تا 300 سال قبل دهی از املاک خوانین سعادلو بشمار میرفته است. در دورۀ فتحعلیشاه قاجار ساکنان هروآباد خود را از تسلط خوانین سعادلو خارج کردند و مرکز حکومت دولتی در آنجا تشکیل شد تا چند سال قبل نیز بخشی شمرده میشد و وابسته به شهرستان اردبیل بود. محله های قدیم شهر بدین نامها خوانده میشود: محلۀ بالا، محلۀ پایین یا برشته کوچه، محلۀ قاضی لر. دو میدان بزرگ دارد. ساختمان بازار و دکانها نیز چندان منظم نیست. درجنوب و باختر شهر قلمستانها و باغهای میوه و رود خانه کوچکی است که به رود هروآباد معروف است این رودخانه از قسمتی از شهر نیز عبور می کند. سکنۀ آن بیش ازشش هزار تن است آب مشروب مردم از سه رشته قنات و چشمه ها و در تابستان از رود خانه هروآباد است. صنعت دستی مردم بافتن شال، خورجین و کرباس است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 به اختصار). رجوع به خلخال شود
شهر کوچکی است که مرکز شهرستان خلخال، در 198 هزارگزی خاور تبریزو 56 هزارگزی جنوب اردبیل واقع و مختصات جغرافیایی آن بدینقرار است: طول 48 درجه و 31 دقیقه، عرض 37 درجه و 38 دقیقه: اختلاف ساعت با تهران 11 دقیقه و 28 ثانیه دیرتر. این شهر قدمت تاریخی ندارد و بتحقیق تا 300 سال قبل دهی از املاک خوانین سعادلو بشمار میرفته است. در دورۀ فتحعلیشاه قاجار ساکنان هروآباد خود را از تسلط خوانین سعادلو خارج کردند و مرکز حکومت دولتی در آنجا تشکیل شد تا چند سال قبل نیز بخشی شمرده میشد و وابسته به شهرستان اردبیل بود. محله های قدیم شهر بدین نامها خوانده میشود: محلۀ بالا، محلۀ پایین یا برشته کوچه، محلۀ قاضی لر. دو میدان بزرگ دارد. ساختمان بازار و دکانها نیز چندان منظم نیست. درجنوب و باختر شهر قلمستانها و باغهای میوه و رود خانه کوچکی است که به رود هروآباد معروف است این رودخانه از قسمتی از شهر نیز عبور می کند. سکنۀ آن بیش ازشش هزار تن است آب مشروب مردم از سه رشته قنات و چشمه ها و در تابستان از رود خانه هروآباد است. صنعت دستی مردم بافتن شال، خورجین و کرباس است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 به اختصار). رجوع به خلخال شود
دهی از دهستان تبادکان است که در بخش حومه شهرستان مشهد و چهارهزارگزی مشهد واقع است و 139 تن سکنه دارد. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، بن شن. شغل اهالی آن زراعت، مالداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان تبادکان است که در بخش حومه شهرستان مشهد و چهارهزارگزی مشهد واقع است و 139 تن سکنه دارد. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات، بن شن. شغل اهالی آن زراعت، مالداری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از بخش فهرج شهرستان بم است. 892 تن سکنه دارد. محصول آن حنا و خرماست. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8) ، مجلس دلگشا و جای آسایش و آرام. (برهان قاطع) (هفت قلزم). مجلس دلگشا. (فرهنگ سروری). جای آرام چون باغ و خانه و مجلس. (شرفنامۀ منیری) : چو آراست آن باغ بدرام را برافروخت روی دلارام را. نظامی. - بدرام کردن، آراسته و دلگشا کردن: بهرای گنجش چو بدرام کرد بپهلو زبانش هری نام کرد. نظامی. ارسطوش فرزند خود نام کرد بتعلیم او خانه بدرام کرد. نظامی. ، خرام. (برهان) (هفت قلزم) ، همیشه و مدام. (برهان قاطع) (انجمن آرا) (هفت قلزم). همیشه و جاوید. (انجمن آرا) : ز روزگار وفادار دولتت بدرام. مختاری (از انجمن آرا). و رجوع به پدرام شود
دهی از بخش فهرج شهرستان بم است. 892 تن سکنه دارد. محصول آن حنا و خرماست. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8) ، مجلس دلگشا و جای آسایش و آرام. (برهان قاطع) (هفت قلزم). مجلس دلگشا. (فرهنگ سروری). جای آرام چون باغ و خانه و مجلس. (شرفنامۀ منیری) : چو آراست آن باغ بدرام را برافروخت روی دلارام را. نظامی. - بدرام کردن، آراسته و دلگشا کردن: بهرای گنجش چو بدرام کرد بپهلو زبانش هری نام کرد. نظامی. ارسطوش فرزند خود نام کرد بتعلیم او خانه بدرام کرد. نظامی. ، خرام. (برهان) (هفت قلزم) ، همیشه و مدام. (برهان قاطع) (انجمن آرا) (هفت قلزم). همیشه و جاوید. (انجمن آرا) : ز روزگار وفادار دولتت بدرام. مختاری (از انجمن آرا). و رجوع به پدرام شود
نام قریه ای است به ناحیت جوین. (یادداشت مؤلف). ده کوچکی است از دهستان قهاب رستاق صیدآباد دامغان در 12 هزارگزی جنوب صیدآباد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). و رجوع به فهرست اعلام حبیب السیر ج 1 ص 504 و نزهه القلوب ج 3 ص 150 و 174 و شدالازار ص 221 و459 و تاریخ مغول عباس اقبال ص 467 شود، باد شمال. (دزی ج 1)
نام قریه ای است به ناحیت جوین. (یادداشت مؤلف). ده کوچکی است از دهستان قهاب رستاق صیدآباد دامغان در 12 هزارگزی جنوب صیدآباد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3). و رجوع به فهرست اعلام حبیب السیر ج 1 ص 504 و نزهه القلوب ج 3 ص 150 و 174 و شدالازار ص 221 و459 و تاریخ مغول عباس اقبال ص 467 شود، باد شمال. (دزی ج 1)
دهی است از بخش سلسلۀ شهرستان خرم آباد با 120 تن سکنه. آب آن از رود خانه پیر محمدشاه و محصول آن غلات، حبوب و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6) ، شتافتن شتر ماده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). شتافتن و پیش افتادن ناقه. (از اقرب الموارد) ، وقت برکنده شدن موی. (ناظم الاطباء). رسیدن وقت افتادن موی. (از اقرب الموارد)
دهی است از بخش سلسلۀ شهرستان خرم آباد با 120 تن سکنه. آب آن از رود خانه پیر محمدشاه و محصول آن غلات، حبوب و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6) ، شتافتن شتر ماده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). شتافتن و پیش افتادن ناقه. (از اقرب الموارد) ، وقت برکنده شدن موی. (ناظم الاطباء). رسیدن وقت افتادن موی. (از اقرب الموارد)
دهی از دهستان زوارم بخش شیروان شهرستان قوچان. محلی کوهستانی، معتدل. سکنۀ آن 870 تن. آب آن از چشمه و رودخانه و محصول آنجا غلات و انگور و گردواست. شغل اهالی زراعت و مالداری و قالیچه بافی است وراه آن مالرو است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان زوارم بخش شیروان شهرستان قوچان. محلی کوهستانی، معتدل. سکنۀ آن 870 تن. آب آن از چشمه و رودخانه و محصول آنجا غلات و انگور و گردواست. شغل اهالی زراعت و مالداری و قالیچه بافی است وراه آن مالرو است. (از فرهنگجغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان فراهان علیا بخش فرمهین شهرستان اراک، کوهستانی و سردسیری است و سکنۀ آن 837 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، ارزن، بن شن، پنبه، کنجد، کرچک می باشد. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان قالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2) ، بلندی کوه. ستیغ کوه. قلۀ کوه: ببودند یک هفته بر برزکوه سرهفته گشتند یکسر ستوه. فردوسی. که اکنون شما را بدین برزکوه بباید بدن ناپدید از گروه. فردوسی
دهی است از دهستان فراهان علیا بخش فرمهین شهرستان اراک، کوهستانی و سردسیری است و سکنۀ آن 837 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، ارزن، بن شن، پنبه، کنجد، کرچک می باشد. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان قالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2) ، بلندی کوه. ستیغ کوه. قلۀ کوه: ببودند یک هفته بر برزکوه سرهفته گشتند یکسر ستوه. فردوسی. که اکنون شما را بدین برزکوه بباید بدن ناپدید از گروه. فردوسی
دهی است جزو بخش شهریار شهرستان تهران در جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 216 تن است. آب آن از قنات و سیاه آب ابراهیم آباد و محصول آن غلات، صیفی، چغندرقند، انگور و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است جزو بخش شهریار شهرستان تهران در جلگه و معتدل است. سکنۀ آن 216 تن است. آب آن از قنات و سیاه آب ابراهیم آباد و محصول آن غلات، صیفی، چغندرقند، انگور و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی از دهستان بناجو بخش بناب شهرستان مراغه، واقع در 13 هزارگزی شمال خاوری بناب در مسیر شوسۀ مراغه بمیاندوآب. جلگه، معتدل، مالاریائی. دارای 1117 تن سکنه. آب آن از رود خانه صوفی وقنات. محصول آنجا غلات و چغندر و کشمش و حبوبات و بادام. شغل اهالی زراعت. صنایع دستی آنجا جاجیم بافی و راه آن شوسه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی از دهستان بناجو بخش بناب شهرستان مراغه، واقع در 13 هزارگزی شمال خاوری بناب در مسیر شوسۀ مراغه بمیاندوآب. جلگه، معتدل، مالاریائی. دارای 1117 تن سکنه. آب آن از رود خانه صوفی وقنات. محصول آنجا غلات و چغندر و کشمش و حبوبات و بادام. شغل اهالی زراعت. صنایع دستی آنجا جاجیم بافی و راه آن شوسه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی جزء دهستان گله زن بخش خمین شهرستان محلات. واقع در جلگه و سردسیر. سکنۀ آن 1236 تن و آب آن از قنات و رودخانه تأمین می شود. محصول آنجا غلات، بنشن، چغندر قند، تنباکو، پنبه و شغل اهالی زراعت و قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی جزء دهستان گله زن بخش خمین شهرستان محلات. واقع در جلگه و سردسیر. سکنۀ آن 1236 تن و آب آن از قنات و رودخانه تأمین می شود. محصول آنجا غلات، بنشن، چغندر قند، تنباکو، پنبه و شغل اهالی زراعت و قالی بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
از قرای غنی بیک لوی زنجان و در میان کوه واقع است. در میان کوه باغات و چمن خوبی دارد و چشمۀ آب از میان چمن جاری است که تقریباً یک سنگ و نیم آب دارد. باغات و اراضی قریه از آب آن دو چشمه و از آب رودخانه مشروب می شود. آب و هوا و صفای خوب کاملی دارد در آنجا صیفی پنبه و کرچک بعمل می آید. سکنه اش 75 خانوار است. (مرآت البلدان ج 4 ص 300)
از قرای غنی بیک لوی زنجان و در میان کوه واقع است. در میان کوه باغات و چمن خوبی دارد و چشمۀ آب از میان چمن جاری است که تقریباً یک سنگ و نیم آب دارد. باغات و اراضی قریه از آب آن دو چشمه و از آب رودخانه مشروب می شود. آب و هوا و صفای خوب کاملی دارد در آنجا صیفی پنبه و کرچک بعمل می آید. سکنه اش 75 خانوار است. (مرآت البلدان ج 4 ص 300)
دهی است از دهستان تورجان بخش بوکان شهرستان مهاباد، سکنۀ آن 496 تن. آب آن از سیمین رود. محصول آن غلات، توتون، حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است. راه شوسه دارد. این ده در دو محل بفاصله 500 گزی به نام قهرآباد بالا و پائین مشهور است. سکنۀ قهرآباد پائین 406 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان تورجان بخش بوکان شهرستان مهاباد، سکنۀ آن 496 تن. آب آن از سیمین رود. محصول آن غلات، توتون، حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است. راه شوسه دارد. این ده در دو محل بفاصله 500 گزی به نام قهرآباد بالا و پائین مشهور است. سکنۀ قهرآباد پائین 406 تن میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان چناران بخش حومه وارداک شهرستان مشهد، در 62 هزارگزی شمال غربی مشهد بر کنار راه قدیمی مشهد به قوچان، در جلگۀ معتدل هوایی واقع است و 256 تن سکنه دارد. آبش از قنات و محصول عمده اش چغندر، کنجد و شغل اهالی زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان چناران بخش حومه وارداک شهرستان مشهد، در 62 هزارگزی شمال غربی مشهد بر کنار راه قدیمی مشهد به قوچان، در جلگۀ معتدل هوایی واقع است و 256 تن سکنه دارد. آبش از قنات و محصول عمده اش چغندر، کنجد و شغل اهالی زراعت و مالداری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی جزء دهستان فراهان پائین بخش فرمهین شهرستان اراک در پانزده هزارگزی جنوب فرمهین و چهارهزارگزی راه مالرو عمومی. دامنه و سردسیر است و 550 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات، بنشن، ارزن و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی قالیچه، گلیم و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی جزء دهستان فراهان پائین بخش فرمهین شهرستان اراک در پانزده هزارگزی جنوب فرمهین و چهارهزارگزی راه مالرو عمومی. دامنه و سردسیر است و 550 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات، بنشن، ارزن و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی قالیچه، گلیم و جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
ده از دهستان ایزدموسی بخش مرکزی شهرستان اردبیل، واقع در 18هزارگزی باختر اردبیل و 10هزارگزی راه شوسۀ اردبیل به تبریز. کوهستانی، معتدل، و بر حسب سرشماری 1335 دارای 200 تن سکنه است. آب از رود آغ امام. محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
ده از دهستان ایزدموسی بخش مرکزی شهرستان اردبیل، واقع در 18هزارگزی باختر اردبیل و 10هزارگزی راه شوسۀ اردبیل به تبریز. کوهستانی، معتدل، و بر حسب سرشماری 1335 دارای 200 تن سکنه است. آب از رود آغ امام. محصول آن غلات و حبوبات. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی است از دهستان بشاریات بخش آبیک شهرستان قزوین. در 36هزارگزی شرق آبیک در جلگۀ معتدل هوائی واقع و دارای 200 تن سکنه است. آب آن از دو رشته قنات و محصولش غلات، پنبه، چغندر و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است از دهستان بشاریات بخش آبیک شهرستان قزوین. در 36هزارگزی شرق آبیک در جلگۀ معتدل هوائی واقع و دارای 200 تن سکنه است. آب آن از دو رشته قنات و محصولش غلات، پنبه، چغندر و شغل اهالی زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است از دهستان اورامان بخش رزاب شهرستان سنندج. کوهستانی و معتدل است و 400 تن سکنه دارد. محصولش غلات، لبنیات و توتون و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است از دهستان اورامان بخش رزاب شهرستان سنندج. کوهستانی و معتدل است و 400 تن سکنه دارد. محصولش غلات، لبنیات و توتون و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
گیاهی است از تیره زنجبیلیها که دارای ساقه زیرزمینی دراز و باریک است. میوه اش کپسولی و دارای دانه های معطر است. این گیاه مانند دیگر گیاهان تیره زنجبیلیها در منطقه هند و مالزی میروید و در تداوی بعنوان مقوی و باد شکن و در تهیه برخی لیکورها مصرف میشود زنجبیل بیابانی امامون دشتی عرق الکافور. توضیح: در برخی کتب تاج الملوک زرد رومی را که بنام) انتله سودا (نیز نامیده میشود مرادف زرنباد گرفته اند. یا زرنباد چینی جدوار ختایی (جدوار)
گیاهی است از تیره زنجبیلیها که دارای ساقه زیرزمینی دراز و باریک است. میوه اش کپسولی و دارای دانه های معطر است. این گیاه مانند دیگر گیاهان تیره زنجبیلیها در منطقه هند و مالزی میروید و در تداوی بعنوان مقوی و باد شکن و در تهیه برخی لیکورها مصرف میشود زنجبیل بیابانی امامون دشتی عرق الکافور. توضیح: در برخی کتب تاج الملوک زرد رومی را که بنام) انتله سودا (نیز نامیده میشود مرادف زرنباد گرفته اند. یا زرنباد چینی جدوار ختایی (جدوار)
پارسی تازی گشته زرنباد زرمباد زرنبات از گیاهان گیاهی است از تیره زنجبیلیها که دارای ساقه زیرزمینی دراز و باریک است. میوه اش کپسولی و دارای دانه های معطر است. این گیاه مانند دیگر گیاهان تیره زنجبیلیها در منطقه هند و مالزی میروید و در تداوی بعنوان مقوی و باد شکن و در تهیه برخی لیکورها مصرف میشود زنجبیل بیابانی امامون دشتی عرق الکافور. توضیح: در برخی کتب تاج الملوک زرد رومی را که بنام) انتله سودا (نیز نامیده میشود مرادف زرنباد گرفته اند. یا زرنباد چینی جدوار ختایی (جدوار)
پارسی تازی گشته زرنباد زرمباد زرنبات از گیاهان گیاهی است از تیره زنجبیلیها که دارای ساقه زیرزمینی دراز و باریک است. میوه اش کپسولی و دارای دانه های معطر است. این گیاه مانند دیگر گیاهان تیره زنجبیلیها در منطقه هند و مالزی میروید و در تداوی بعنوان مقوی و باد شکن و در تهیه برخی لیکورها مصرف میشود زنجبیل بیابانی امامون دشتی عرق الکافور. توضیح: در برخی کتب تاج الملوک زرد رومی را که بنام) انتله سودا (نیز نامیده میشود مرادف زرنباد گرفته اند. یا زرنباد چینی جدوار ختایی (جدوار)