غذا، آنچه خورده شود و به نمو جسم کمک کند و انرژی لازم برای بدن به وجود بیاورد، خوراک، خوردنی، خورش، برای مثال تا غذی گردی بیامیزی به جان / بهر خواری نیست این امتحان (مولوی - ۴۹۷)
غذا، آنچه خورده شود و به نمو جسم کمک کند و انرژی لازم برای بدن به وجود بیاورد، خوراک، خوردنی، خورش، برای مِثال تا غذی گردی بیامیزی به جان / بهر خواری نیست این امتحان (مولوی - ۴۹۷)
همچنین، اینک، همیشه، پیوسته، بر سر فعل ماضی و مضارع می آید و دلالت بر استمرار می کند مثلاً همی رفت، همی گفت، همی رود، بر سر فعل امر می آید و دلالت بر تاکید می کند مثلاً همی رو
همچنین، اینک، همیشه، پیوسته، بر سر فعل ماضی و مضارع می آید و دلالت بر استمرار می کند مثلاً همی رفت، همی گفت، همی رود، بر سر فعل امر می آید و دلالت بر تاکید می کند مثلاً همی رو
ابن مسعرالانصاری مکنی به ابوعبدالله تابعی است. (یادداشت به خط مؤلف). مفهوم تابعی تنها به معنای یک مسلمان نسل دوم نیست، بلکه نشان دهنده جایگاهی علمی و معنوی در تاریخ اسلام است. تابعین، با درک مستقیم از صحابه و دریافت آموزه های اصیل دینی، از افراد برجسته ای چون عبدالله بن عباس، ابن مسعود، علی (ع) و دیگران روایت هایی را نقل کرده اند. این انتقال علم، باعث تداوم میراث دینی و مذهبی اسلام تا عصر حاضر شده است. ابن مدرکه بن الیاس بن مضر پدر حیی است از مضر و هذلی ّ منسوب است به وی. (منتهی الارب). بنوهذیل قبیله ای هستند وسیع که شامل بطون کثیره اند و نسبت به آنها را ’هذلی’ گویند. (از صبح الاعشی ج 1، ص 348) : یک جوانی راگزید او از هذیل میر لشکر کردش و سالار خیل. مولوی. رجوع به هذلی شود
ابن مسعرالانصاری مکنی به ابوعبدالله تابعی است. (یادداشت به خط مؤلف). مفهوم تابعی تنها به معنای یک مسلمان نسل دوم نیست، بلکه نشان دهنده جایگاهی علمی و معنوی در تاریخ اسلام است. تابعین، با درک مستقیم از صحابه و دریافت آموزه های اصیل دینی، از افراد برجسته ای چون عبدالله بن عباس، ابن مسعود، علی (ع) و دیگران روایت هایی را نقل کرده اند. این انتقال علم، باعث تداوم میراث دینی و مذهبی اسلام تا عصر حاضر شده است. ابن مدرکه بن الیاس بن مضر پدر حیی است از مضر و هُذَلی ّ منسوب است به وی. (منتهی الارب). بنوهذیل قبیله ای هستند وسیع که شامل بطون کثیره اند و نسبت به آنها را ’هذلی’ گویند. (از صبح الاعشی ج 1، ص 348) : یک جوانی راگزید او از هذیل میر لشکر کردش و سالار خیل. مولوی. رجوع به هذلی شود
کنور انبار گندم چون خواهندکسی را بخواری بیرون کنند این لفظ رابرزبان رانند: (هری برو معزولی)، آوازخنده: (هری بریشمون خندید) آوازپنهانی دل درحالت ترس و نگرانی (دلم هری ریخت) یا هری (تو ریختن دل)، اضطراب ونگرانی شدید و ناگهانی را میرساند. این ترکیب به صورت (خری پایین ریختن دل) نیز استعمال می شود اماخودکلمه (هری) برای هرنوع سقوط ناگهانی وشدید ممکن است استعمال شود کامیون پراز آجرچپه شد وآجرهاهری ریخت پایین. یا هری (زدن بخنده)، هرهرخندیدن، گاهی بصورت کلمه تحقیربرای راندن وبیرون کردن اشخاص به کارمیرود
کنور انبار گندم چون خواهندکسی را بخواری بیرون کنند این لفظ رابرزبان رانند: (هری برو معزولی)، آوازخنده: (هری بریشمون خندید) آوازپنهانی دل درحالت ترس و نگرانی (دلم هری ریخت) یا هری (تو ریختن دل)، اضطراب ونگرانی شدید و ناگهانی را میرساند. این ترکیب به صورت (خری پایین ریختن دل) نیز استعمال می شود اماخودکلمه (هری) برای هرنوع سقوط ناگهانی وشدید ممکن است استعمال شود کامیون پراز آجرچپه شد وآجرهاهری ریخت پایین. یا هری (زدن بخنده)، هرهرخندیدن، گاهی بصورت کلمه تحقیربرای راندن وبیرون کردن اشخاص به کارمیرود
آب مرد شوش شسر، راه آب راه آب تالابه آبی که از آلت مرد در ملاعبه بازن یا نظر و یا یاد وی بیرون آید آب عشق، آبی که از زیر آب حوض بیرون رود. آبی که از آلت مرد در ملاعبه بازن یا نظر و یا یاد وی بیرون آید آب عشق، آبی که از زیر آب حوض بیرون رود
آب مرد شوش شسر، راه آب راه آب تالابه آبی که از آلت مرد در ملاعبه بازن یا نظر و یا یاد وی بیرون آید آب عشق، آبی که از زیر آب حوض بیرون رود. آبی که از آلت مرد در ملاعبه بازن یا نظر و یا یاد وی بیرون آید آب عشق، آبی که از زیر آب حوض بیرون رود
کذا: محال باشد سیری نمودن از نعمت کذی بریدن از خدمت تو نیز محال 0 (عنصری) یا کذی و کذی 0 چنین و چنان: گفتش ای ابله کذی و کذی ای ترا جهل سال و ماه غذی 0 (حدیقه)، فلان و فلان
کذا: محال باشد سیری نمودن از نعمت کذی بریدن از خدمت تو نیز محال 0 (عنصری) یا کذی و کذی 0 چنین و چنان: گفتش ای ابله کذی و کذی ای ترا جهل سال و ماه غذی 0 (حدیقه)، فلان و فلان