جدول جو
جدول جو

معنی هذلول - جستجوی لغت در جدول جو

هذلول(هَُ)
مرد سبک، سبک از تیر و گرگ. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، اسب دراز درشت اندام. (منتهی الارب). اسب دراز سخت اندام. (اقرب الموارد) ، پشتۀ خرد. (منتهی الارب). تل صغیر. (اقرب الموارد) ، آبراهۀ خرد، ریگ ریزه، آفت. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، فتنه. (منتهی الارب) ، اول شب یا بقیۀ آن، باران که از دور دیده شود، ابر باریک. ج، هذالیل. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
هذلول
بافه چاش (چاش غله)، گودی پنهان، پشته خرد، ابرتنک، آغاز شب سر شب، گزند، سبک سنگ (سبک وزن) -1 سبک (تیر گرگ)، مردسبک، اسب درازودرشت اندام، آفت فتنه، ابرباریک
فرهنگ لغت هوشیار
هذلول((هُ))
سبک، مرد سبک، اسب دراز و درشت اندام، آفت، فتنه، ابر باریک
تصویری از هذلول
تصویر هذلول
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ذلول
تصویر ذلول
رام، مطیع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هذلولی
تصویر هذلولی
از اشکال هندسی
فرهنگ فارسی عمید
(هََ سَ)
دهی است از بخش مرکزی شهرستان ساوه که 238 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه و محصول عمده اش غله، انار، انجیر و پنبه و کاردستی مردم بافتن گلیم و جاجیم است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(ذُ)
نامی است از نامهای مردان عرب
لغت نامه دهخدا
(ذَ)
رام. (مهذب الاسماء) (دهار). منقاد. نرم. مطیع. مذلّله در عمل. کارکشته. کارشکسته. (ابوالفتوح رازی). آسان. آهسته. آرام. فرهخته. (مهذب الاسماء). مقابل صعب. سرکش. تور: القران ذلول ذو وجوه فاحملوه علی احسن الوجوه، سحاب ذلول، ابر بی برق و رعد. ج، ذلل، اذلّه
لغت نامه دهخدا
(هََ وَلْ وَ)
رجل هولول، مرد سبک. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هَُ)
مرد گنده لب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
خوار. فروتن. رام. مطیع. (ناظم الاطباء). ذلولی. (یادداشت مؤلف). رجوع به ذلولی شود
لغت نامه دهخدا
(ذُ)
نام کوهی است سیاه. و اصمعی آرد:
اذا جبل الذهلول زال کانه
من البعد زنجی علیه جوالق.
، نام موضعی است که آنرا معدن الشجرتین نیز گویند
لغت نامه دهخدا
(ذُ)
اسپ نیکورو. (منتهی الارب). اسب نیک رو. (مهذب الاسماء). جواد از خیل
لغت نامه دهخدا
(هَُ)
مکان هندسی مجموعۀ نقاطی که تفاضل فاصله هر نقطه بر روی آن از دو نقطۀ ثابت در صفحه - به نام کانون - مقداری است ثابت، یعنی:
مقدار ثابت = سAF - AF
این منحنی از منحنیات درجۀ دوم و از مقاطع مخروطی است و معادلۀ آن به صورت:
1 = y2b2- x2a2
می باشد
لغت نامه دهخدا
تصویری از هذلوغ
تصویر هذلوغ
لب کلفت لفج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذهلول
تصویر ذهلول
اسپ نیک رو، مرد نیک مرد خوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذلول
تصویر ذلول
رام مطیع منقاد جمع اذله و ذلل. رام فرمانبردار سر به زیر
فرهنگ لغت هوشیار
هذلولی در فارسی بنگرید به هایپر بول مکان هندسی مجموعه نقاطی است ازیک صفحه که تفاضل فاصله های هریک ازآن نقاط ازدونقطه ثابت درصفحه موسوم به کانون مقداری ثابت باشد
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از منحنی های مقاطع مخروطی است که سطح آن موازی با محور اصلی سطح مخروطی است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذلول
تصویر ذلول
((ذَ))
رام، مطیع، جمع اذله و ذلل
فرهنگ فارسی معین