بازایست. (منتهی الارب). یعنی بازایست و دورباش و این کلمه را در وقتی میگویند که خواسته باشند مردم از چیزی بازدارند. گویند هذاذیک و هجاجیک، ای قطعاً بعد قطع و هو تأکید الهذاذ. و الناس هذاذیک بذاذیک، یعنی مردمان در این جا و آن جا هستند. (ناظم الاطباء)
بازایست. (منتهی الارب). یعنی بازایست و دورباش و این کلمه را در وقتی میگویند که خواسته باشند مردم از چیزی بازدارند. گویند هذاذیک و هجاجیک، ای قطعاً بعد قطع و هو تأکید الهذاذ. و الناس هذاذیک بذاذیک، یعنی مردمان در این جا و آن جا هستند. (ناظم الاطباء)
نام یکی از هفت فرقۀ معتزله که اصحاب ابوهذیل علاف اند. (یاداشت به خط مؤلف، از مفاتیح). گروهی از فرقۀ معتزله و منسوب به هذیل علاف می باشند که شیخ معتزله بود و او از عثمان بن خالدالطویل، و عثمان از واصل بن عطا اخذ اعتزال کرد. معتقدند که مقدورات الهی سراسر نیست و نابود خواهد شد و این گفتار نزدیک به عقاید جهمیه است که بهشت و دوزخ را نیز در معرض فنا میدانند و گویند حرکات دوزخیان و بهشتیان اضطراری و مخلوق خداست زیرا اگر حرکات آنان مخلوق خودشان بود میبایستی مکلف باشند. در صورتی که در جهان دیگر تکلیف نیست و گویند بهشتیان و دوزخیان حرکاتشان منقطع به حال جمود دائم بازگردد و در حال جمود اهل بهشت در لذت و اهل دوزخ در آلام دائم جاوید مانند. از این رو در میان خود معتزله نیز این فرقه را جهمی الاخره نام کرده اند. ایشان گویند: خداوند قادر است به قدرتی که عین ذات او و عالم است به علمی که عین ذات اوست. (از کشاف اصطلاحات الفنون). پیروان ابوالهذیل حمدان بن ابوالهذیل علاف که شیخ معتزله و مقدم الطائفه و مقررالطریقه است. ابوهذیل از عثمان بن خالدالطویل، اعتزال اخذ نمود و خالد از واصل بن عطا. ابوهذیل گوید: خداوند به علمی که عین ذات اوست عالم، و به قدرت و حیاتی که عین ذات اوست قادر و زنده است و نیز میگوید که خداوند دارای ارادتی است که آن را محلی نیست و به آن اراده مرید است. (از ملل و نحل ترجمه فارسی ص 56 از پیوست مصحح). رجوع به صص 71- 73 از ترجمه متن شود
نام یکی از هفت فرقۀ معتزله که اصحاب ابوهذیل علاف اند. (یاداشت به خط مؤلف، از مفاتیح). گروهی از فرقۀ معتزله و منسوب به هذیل علاف می باشند که شیخ معتزله بود و او از عثمان بن خالدالطویل، و عثمان از واصل بن عطا اخذ اعتزال کرد. معتقدند که مقدورات الهی سراسر نیست و نابود خواهد شد و این گفتار نزدیک به عقاید جهمیه است که بهشت و دوزخ را نیز در معرض فنا میدانند و گویند حرکات دوزخیان و بهشتیان اضطراری و مخلوق خداست زیرا اگر حرکات آنان مخلوق خودشان بود میبایستی مکلف باشند. در صورتی که در جهان دیگر تکلیف نیست و گویند بهشتیان و دوزخیان حرکاتشان منقطع به حال جمود دائم بازگردد و در حال جمود اهل بهشت در لذت و اهل دوزخ در آلام دائم جاوید مانند. از این رو در میان خود معتزله نیز این فرقه را جهمی الاخره نام کرده اند. ایشان گویند: خداوند قادر است به قدرتی که عین ذات او و عالم است به علمی که عین ذات اوست. (از کشاف اصطلاحات الفنون). پیروان ابوالهذیل حمدان بن ابوالهذیل علاف که شیخ معتزله و مقدم الطائفه و مقررالطریقه است. ابوهذیل از عثمان بن خالدالطویل، اعتزال اخذ نمود و خالد از واصل بن عطا. ابوهذیل گوید: خداوند به علمی که عین ذات اوست عالم، و به قدرت و حیاتی که عین ذات اوست قادر و زنده است و نیز میگوید که خداوند دارای ارادتی است که آن را محلی نیست و به آن اراده مرید است. (از ملل و نحل ترجمه فارسی ص 56 از پیوست مصحح). رجوع به صص 71- 73 از ترجمه متن شود
موضعی است در مشرق ذات الأصاد و مرسل داحس و غبراء از آنجاست. (معجم البلدان) ، گفته اند شهرکی است بنی شاش را. (معجم البلدان) ، در بصره مسجدی است که عامه آن را مسجدالاحامره گویند و آن غلط است و صحیح مسجدالحامره است. (معجم البلدان)
موضعی است در مشرق ذات الأصاد و مرسل داحس و غبراء از آنجاست. (معجم البلدان) ، گفته اند شهرکی است بنی شاش را. (معجم البلدان) ، در بصره مسجدی است که عامه آن را مسجدالاحامره گویند و آن غلط است و صحیح مسجدالحامره است. (معجم البلدان)
جمع ثولول، آژخ ها، جمع تولول آژخها زگیلها. یاثالیل عصبی. توموریی که بر روی رشته های عصبی پیدا میشوند. بعضی ازاین تومورها منشای جزمنشا عصبی دارندکه به آنها اصطلاحا نورونهای کاذب یا ثالیل عصبی کاذب نام نهاده اند (از قبیل میکزوم ها و فیبروم ها و غیره)، ولی بالاختصاص ثالیل عصبی حقیقی آنهایی هستند که از خود بافت عصبی منشا میگیرند ثالیل عصبی دردهای شدید تولید میکنند. علت آنها گاهی ممکنست یک علت عفونی یا ضربه باشد، یاثالیل لسان. برجستگیهای سطح زبان
جمع ثولول، آژخ ها، جمع تولول آژخها زگیلها. یاثالیل عصبی. توموریی که بر روی رشته های عصبی پیدا میشوند. بعضی ازاین تومورها منشای جزمنشا عصبی دارندکه به آنها اصطلاحا نورونهای کاذب یا ثالیل عصبی کاذب نام نهاده اند (از قبیل میکزوم ها و فیبروم ها و غیره)، ولی بالاختصاص ثالیل عصبی حقیقی آنهایی هستند که از خود بافت عصبی منشا میگیرند ثالیل عصبی دردهای شدید تولید میکنند. علت آنها گاهی ممکنست یک علت عفونی یا ضربه باشد، یاثالیل لسان. برجستگیهای سطح زبان