جدول جو
جدول جو

معنی اضالیل

اضالیل
گمراهی، راه خود را گم کردن، کنایه از از راه راست منحرف شدن
تصویری از اضالیل
تصویر اضالیل
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با اضالیل

اکالیل

اکالیل
جمع اکلیل، افسرها بساک ها جمع اکلیل سر بندها تاجها افسرها
اکالیل
فرهنگ لغت هوشیار

اکالیل

اکالیل
اکلیل ها، تاج ها، افسرها، دیهیم ها، جمعِ واژۀ اکلیل
اکالیل
فرهنگ فارسی عمید

احالیل

احالیل
موضعی است در مشرق ذات الأصاد و مرسل داحس و غبراء از آنجاست. (معجم البلدان) ، گفته اند شهرکی است بنی شاش را. (معجم البلدان) ، در بصره مسجدی است که عامه آن را مسجدالاحامره گویند و آن غلط است و صحیح مسجدالحامره است. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

اکالیل

اکالیل
جَمعِ واژۀ اِکلیل. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ اکلیل به معنی تاجها. سربندها. افسرها. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به اکلیل شود
لغت نامه دهخدا

اهالیل

اهالیل
بارانها. واحد ندارد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، مولع کردن به گفتن. بیهوده گوی گردانیدن. (المصادر زوزنی). مولع گردانیدن در سخن گفتن در چیزی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا