عدد اصلی برابر با ده صدتا، عدد «۱۰۰۰»، یک ریال نوعی بلبل، پرنده ای خوش آواز و به اندازۀ گنجشک با پشت قهوه ای و شکم خاکستری، مرغ چمن، زندباف، صبح خوٰان، زندلاف، شباهنگ، هزاران، شب خوٰان، بوبردک، فتّال، زندواف، هزاردستان، هزارآوا، عندلیب، زندوان، بوبرد، مرغ خوش خوٰان، مرغ سحر
عدد اصلی برابر با ده صدتا، عدد «۱۰۰۰»، یک ریال نوعی بُلبُل، پرنده ای خوش آواز و به اندازۀ گنجشک با پشت قهوه ای و شکم خاکستری، مُرغِ چَمَن، زَندباف، صُبح خوٰان، زَندلاف، شَباهَنگ، هِزاران، شَب خوٰان، بوبَردَک، فَتّال، زَندواف، هِزاردَستان، هِزارآوا، عَندَلیب، زَندوان، بوبُرد، مُرغ خوُش خوٰان، مُرغِ سَحَر
ماه سوم تقویم شمسی کشورهای عربی، بعد از شباط و قبل از نیسان، مطابق ماه مارس فرنگی. از ماه های سال سریانی یا رومی، ماه اول بهار، برای مثال این هنوز اول آذار جهان افروز است / باش تا خیمه زند دولت نیسان و ایار (سعدی۲ - ۶۴۶)
ماه سوم تقویم شمسی کشورهای عربی، بعد از شباط و قبل از نیسان، مطابق ماه مارس فرنگی. از ماه های سال سُریانی یا رومی، ماه اول بهار، برای مِثال این هنوز اول آذار جهان افروز است / باش تا خیمه زند دولت نیسان و ایار (سعدی۲ - ۶۴۶)
گذاردن، عبور، مرور، گذشتن از جایی، معبر، گذرگاه، پسوند متصل به واژه به معنای گذارنده مثلاً بنیان گذار، فروگذار، مین گذار، گذار کردن: عبور کردن، گذشتن، برای مثال هردم آنجا گذار می کردم / آب از آن چشمه سار می خوردم (جامی۱ - ۲۲۵)
گذاردن، عبور، مرور، گذشتن از جایی، معبر، گذرگاه، پسوند متصل به واژه به معنای گذارنده مثلاً بنیان گذار، فروگذار، مین گذار، گذار کردن: عبور کردن، گذشتن، برای مِثال هردم آنجا گذار می کردم / آب از آن چشمه سار می خوردم (جامی۱ - ۲۲۵)
آنچه از سقف یا دیوار خانه فروریزد، آوار، صدای فروریختن سقف یا بنا، داد و فریاد، جار و جنجال هوار کشیدن: داد کشیدن، جار و جنجال کردن هوار زدن: داد کشیدن، جار و جنجال کردن، هوار کشیدن
آنچه از سقف یا دیوار خانه فروریزد، آوار، صدای فروریختن سقف یا بنا، داد و فریاد، جار و جنجال هوار کشیدن: داد کشیدن، جار و جنجال کردن هوار زدن: داد کشیدن، جار و جنجال کردن، هوار کشیدن