جدول جو
جدول جو

معنی مهذار

مهذار
کسی که سخنان بیهوده و بی معنی و بی فایده بگوید، یاوه گو، بیهوده گو، یاوه سرا، هرزه گو، هرزه خا، خیره درا، ژاژدرای، هرزه لاف، هرزه لای، یافه درای، ژاژخا، هرزه درای، افسانه پرداز، افسانه گو
تصویری از مهذار
تصویر مهذار
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مهذار

مهذار

مهذار
یاوه گوی بیهوده گوی یاوه سرای: (نخواستم که من مهذار گزاف گوی و مکثار باد پیمای باشم)
مهذار
فرهنگ لغت هوشیار

مهذار

مهذار
بیهوده گوی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (زمخشری) (غیاث اللغات) (آنندراج) (از اقرب الموارد). مهذاره. (ناظم الاطباء). هرزه گوی. (زمخشری). قبقاب. یاوه سرای. بسیار یاوه گوی. بسیارهذیان. هذیان گوی. هرزه درای. (از یادداشتهای مؤلف). ج، مهاذیر. (مهذب الاسماء) :
نشکند قدر گوهر سخنم
نظم هر دیوگوهر مهذار.
خاقانی.
- امثال:
المکثار مهذار، پرگوی بیهوده گوی است. (از چهارمقاله با حواشی معین ص 31)
لغت نامه دهخدا

معذار

معذار
بهانه بهانه پوزش دلیلی که و سیله عذر قرار داده شود پوزش، جمع معاذیر
فرهنگ لغت هوشیار