جدول جو
جدول جو

معنی هدمل - جستجوی لغت در جدول جو

هدمل
(هَِ مِ)
جامۀ کهنه و دیرینه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، بسیارموی ژولیده. (منتهی الارب). کثیرالشعر، قدیم کهنه. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
هدمل
(هَِ دَ)
جامۀ کهنه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، مرد گران. (منتهی الارب) ، پشتۀ بلند فراهم آمده. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از همدل
تصویر همدل
دو تن که دارای یک رای و اندیشه باشند، متحد، متفق
فرهنگ فارسی عمید
(عُ مُ)
دیرینه و سالخورده از چیزی، سطبر و کهن از درخت و سوسمار. (منتهی الارب) (آنندراج). عدامل. (منتهی الارب). عدملی. (منتهی الارب) ، کرکس نر. (منتهی الارب) (آنندراج). ج، عدامل. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اِ)
صالح گردیدن زمین و نیرو یافتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). صالح گردیدن زمین با کود. (از اقرب الموارد) (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
(مُ دَمْ مِ)
آنچه جراحت را از ریم پاک کرده، فراهم آرد. (غیاث اللغات). هر چه به سبب تجفیف و تکثیف رطوبت سطح جراحت را لزج و چسبنده کرده و دهن زخم را بهم آورد، مانند دم الاخوین. (فرهنگ خطی) (از قانون ابن سینا). چیز خشک بود که بهم چفساند دهان جراحت را چون دم الاخوین. (از بحر الجواهر). التیام دهنده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(هََ دَ لَ)
نام جایی است. (معجم البلدان) (منتهی الارب). در منتهی الارب به کسر اول ضبط شده است
لغت نامه دهخدا
(هَِ دَ لَ)
ریگ تودۀ درخت ناک، روزگار دیرینه و قدیم، گروهی از مردم. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
دریدن جامه را. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تدمل
تصویر تدمل
نیرو یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدمل
تصویر مدمل
ریم زدای: پاک کننده ریم از زخم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همدل
تصویر همدل
((~. دِ))
دارای یک رأی و اندیشه، متفق، متحد، دوست جانی و صمیمی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از همدل
تصویر همدل
رفیق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از همدل
تصویر همدل
متعاطفٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از همدل
تصویر همدل
Compassionate, Sympathetic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از همدل
تصویر همدل
compatissant, sympathique
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از همدل
تصویر همدل
思いやりのある , 親切な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از همدل
تصویر همدل
רחום , אמְפַּתִּי
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از همدل
تصویر همدل
ہمدرد
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از همدل
تصویر همدل
penyayang, simpatik
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از همدل
تصویر همدل
เมตตา , มีความเห็นอกเห็นใจ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از همدل
تصویر همدل
mwenye huruma, huruma
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از همدل
تصویر همدل
富有同情心的 , 体贴的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از همدل
تصویر همدل
दयालु , सहानुभूति
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از همدل
تصویر همدل
동정심 있는 , 친절한
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از همدل
تصویر همدل
şefkatli, sempatik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از همدل
تصویر همدل
সহানুভূতিশীল , সহানুভূতিশীল
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از همدل
تصویر همدل
compassionevole, simpatico
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از همدل
تصویر همدل
medelevend, sympathiek
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از همدل
تصویر همدل
співчутливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از همدل
تصویر همدل
сострадательный , симпатичный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از همدل
تصویر همدل
współczujący, sympatyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از همدل
تصویر همدل
compasivo, simpático
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از همدل
تصویر همدل
compassivo, simpático
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از همدل
تصویر همدل
mitfühlend, sympathisch
دیکشنری فارسی به آلمانی