معنی همدل
همدل
penyayang, simpatik
تصویر همدل
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
واژههای مرتبط با همدل
همدل
همدل
رفیق
فرهنگ واژه فارسی سره
همدل
همدل
دو تن که دارای یک رای و اندیشه باشند، متحد، متفق
فرهنگ فارسی عمید
همدل
همدل
دارای یک رأی و اندیشه، متفق، متحد، دوست جانی و صمیمی
فرهنگ فارسی معین
همدل
همدل
Compassionate, Sympathetic
دیکشنری فارسی به انگلیسی
همدل
همدل
compassivo, simpático
دیکشنری فارسی به پرتغالی
همدل
همدل
compasivo, simpático
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
همدل
همدل
współczujący, sympatyczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
همدل
همدل
сострадательный , симпатичный
دیکشنری فارسی به روسی
همدل
همدل
співчутливий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
همدل
همدل
medelevend, sympathiek
دیکشنری فارسی به هلندی