جدول جو
جدول جو

معنی هخامنش - جستجوی لغت در جدول جو

هخامنش
(پسرانه)
دوستار اندیشه، نام جد کورش کبیر، در پارسی باستان مرکب از هخا (دوست و یار) + منش (فهم و شعور)، نام سر سلسله خاندان هخامنشی
تصویری از هخامنش
تصویر هخامنش
فرهنگ نامهای ایرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هخامنشی
تصویر هخامنشی
از خاندان هخامنش مثلاً پادشاه هخامنشی، مربوط به سلسلۀ هخامنشی مثلاً سربازان هخامنشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هخامنشی
تصویر هخامنشی
منسوب به هخامنش. ازخاندان هخامنش، مربوط بسلسله هخامنشی: (هنر هخامنشی)
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه طبیعه گدا باشد گدامنش گدا صفت: گدا طبع اگر در تموز آب حیوان بدستت دهد جورسقا نیرزد. (سعدی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گدامنش
تصویر گدامنش
گدا طبع، گدا صفت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خاموش
تصویر خاموش
صامت، بی صدا، بی سخن، بی کلام، بی حرف، بی گفتگو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خاموش
تصویر خاموش
ویژگی چیزی که شعله، گرمی، روشنایی یا جریان برق آن از میان رفته باشد،
ساکت، بی صدا، به طور آرام، ساکت باش
خاموش شدن: قطع شدن جریان برق در وسایل برقی، ساکت شدن، دم فروبستن، فرونشستن و از میان رفتن شعلۀ آتش یا چراغ
خاموش کردن (ساختن، گردانیدن): قطع کردن جریان برق در وسایل برقی، ساکت کردن، از سخن بازداشتن، از آواز یا گفتار بازداشتن، برای مثال کسی سیرت آدمی گوش کرد / که اول سگ نفس خاموش کرد (سعدی۱ - ۱۴۵)، فرونشاندن آتش یا چراغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خاموش
تصویر خاموش
ساکت، آرام، خامش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از خاموش
تصویر خاموش
Mute, Muted
دیکشنری فارسی به انگلیسی
немой , беззвучный
دیکشنری فارسی به روسی
німий , беззвучний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
哑的 , 静音的
دیکشنری فارسی به چینی
เงียบ , ปิดเสียง
دیکشنری فارسی به تایلندی
أبكمٌ , صامتٌ
دیکشنری فارسی به عربی
אילם , שָׁקוֹת
دیکشنری فارسی به عبری
無言の , 無音の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
무음의 , 음소거의
دیکشنری فارسی به کره ای
মূক , নিঃশব্দ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از هامن
تصویر هامن
(پسرانه)
هامون
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از خامن
تصویر خامن
گمنام، بی قدر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خامش
تصویر خامش
خاموش، ساکت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خامش
تصویر خامش
خاموش، ساکت، بی صدا، به طور آرام، ساکت باش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هامن
تصویر هامن
هامون، زمین هموار، دشت، مقابل آسمان، زمین
فرهنگ فارسی عمید