هر چیزی که در نزد کسی سپری گردد. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). هر چیز که فوت شود و سپری گردد از کسی. (اقرب الموارد) (از معجم متن اللغه) (تاج العروس). هجا. (از معجم متن اللغه). رجوع به هجا شود. بشار گوید: و قضیت من ورق الشباب هجاً من کل أحوزراجح قصبه. که بشار همزۀآن را حذف کرده است. (از تاج العروس)
هر چیزی که در نزد کسی سپری گردد. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). هر چیز که فوت شود و سپری گردد از کسی. (اقرب الموارد) (از معجم متن اللغه) (تاج العروس). هَجا. (از معجم متن اللغه). رجوع به هَجا شود. بشار گوید: و قضیت من ورق الشباب هَجاً من کل أحوزراجح قصبه. که بشار همزۀآن را حذف کرده است. (از تاج العروس)
ناقۀ کم شیر، ناقۀ نیک فربه. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، ناقه ای که بن پستانش فروهشته تا سر پستان رسیده و سر پستان درآمده باشد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) ، اشتری که درد زهدان گرفته. (مهذب الاسماء) ، ناقۀ آماسیده فرج. (منتهی الارب)
ناقۀ کم شیر، ناقۀ نیک فربه. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، ناقه ای که بن پستانش فروهشته تا سر پستان رسیده و سر پستان درآمده باشد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) ، اشتری که دردِ زهدان گرفته. (مهذب الاسماء) ، ناقۀ آماسیده فرج. (منتهی الارب)
یکی از مشاهیر شاعرات. دختر ابوالحجناء شاعر. او بصحابت پدر بخدمت مهدی خلیفه رسید و قصاید بسیار در مدح خلیفه گفت و خلیفه او را صلات و انعامات داد. دو بیت ذیل از قصیدۀ او در وصف نزهتگاه خلیفه موسوم بعیسی آباد است: اب عیش و لذه و نعیم و بهاء بمشرق المیدان بسط اﷲفیه ابهی بساط من بهار و زاهر الحوذان. (قاموس الاعلام ترکی)
یکی از مشاهیر شاعرات. دختر ابوالحجناء شاعر. او بصحابت پدر بخدمت مهدی خلیفه رسید و قصاید بسیار در مدح خلیفه گفت و خلیفه او را صلات و انعامات داد. دو بیت ذیل از قصیدۀ او در وصف نزهتگاه خلیفه موسوم بعیسی آباد است: اب عیش و لذه و نعیم و بهاء بمشرق المیدان بسط اﷲفیه ابهی بساط من بهار و زاهر الحوذان. (قاموس الاعلام ترکی)
یافتن بهره ای از گیاه که سیر نشود از آن، شادمان شدن به کسی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، گوارنده شدن طعام کسی را. (منتهی الارب) ، دادن کسی را و بخشیدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
یافتن بهره ای از گیاه که سیر نشود از آن، شادمان شدن به کسی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، گوارنده شدن طعام کسی را. (منتهی الارب) ، دادن کسی را و بخشیدن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)