جدول جو
جدول جو

معنی هجرتگاه - جستجوی لغت در جدول جو

هجرتگاه(هَِ رَ)
مراغم. (ترجمان القرآن). جای هجرت. محلی که بدان مهاجرت کنند
لغت نامه دهخدا
هجرتگاه
محلی که به آنجا هجرت کنند
تصویری از هجرتگاه
تصویر هجرتگاه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هرگاه
تصویر هرگاه
هروقت، هرزمان، (حرف، قید) اگر، چنانچه
فرهنگ فارسی عمید
(هََ چِ)
هرگاه. هر وقت که: هرچگاه آن نظر حضرت ایشان زیاده نشدی به درجۀ عدم رسیدندی. (انیس الطالبین). من هرچگاه قصد میکردم که یکی از ایشان را بگیرم دیگری می آمد که مرا بگیر. (انیس الطالبین). هرچگاه ترا در سفر مهمی پیش آید توجه به ما نمای. (انیس الطالبین)
لغت نامه دهخدا
(تِ رَ)
محل تجارت و بازرگانی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(عِ رَ)
عشرتگه. محل شادی و خوشگذرانی. (ناظم الاطباء) :
از گلستان تا به عشرتگاه مستان میکشد
ذوق رنگ آمیزی گلهای رسوائی مرا.
میرزا رضی دانش (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
بامداد. صبح، مشرق. (ناظم الاطباء) (شعوری) (اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا
(هَِ رَ)
بصیغۀ تثنیه یعنی دو هجرت یکی هجرت به حبشه باشد و دیگری هجرت به مدینه. (ناظم الاطباء). دو هجرت، نخستین به حبشه و دیگری به مدینه. (مهذب الاسماء). در اصطلاح اسلام، هجرت به حبشه و هجرت به مدینه باشد. (از معجم متن اللغه). هجرت اول مهاجرت مسلمین است در صدر اسلام به حبشه برای گریز از آزار قریش و هجرت دوم مهاجرت پیغمبر اسلام و مسلمین است به مدینه. (از اقرب الموارد). دو هجرت مسلمانان است. نخست هجرت از مکه به حبشه در سال پنجم بعثت و دیگری هجرت به مدینه که در آن پیغمبر اسلام با گروهی از یاران و پیروان خود از مکه به مدینه مهاجرت کردند. تاریخ این هجرت که برابر با شانزدهم ژوئیه 622 میلادی بود مبداء تاریخ اسلام گشت. رجوع به ’هجرت صحابۀ پیغمبر به حبشه’ ذیل کلمه ’حبشه’ و ’هجرت اولی’ ذیل کلمه ’هجرت’ و ’هجرت پیغمبر’ ذیل ’هجرت’ شود. باید دانست که هجرت به حبشه نیز مکرر واقع شده است
لغت نامه دهخدا
(پَ)
لغزشگاه و مزله در محلی مرتفع. هوّه
لغت نامه دهخدا
تثنیه هجره دو فرا روی فرا روی به هبشه و فرا روی پیامبر اسلام (ص) تثنیه هجرت، درحالت نصبی و جری (درفارسی مراعات این قاعده نکنند) دوهجرت (مراد هجرت به حبشه وهجرتبه مدینه است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرچگاه
تصویر هرچگاه
هرگاه، هر وقت که
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرتگاه
تصویر پرتگاه
جایی مرتفع که احتمال سقوط از آن رود لغزشگاه مزله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وارتگاه
تصویر وارتگاه
بامداد، صبح، مشرق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غارتگاه
تصویر غارتگاه
تاختگاه تاراجگاه تروفتگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرگاه
تصویر هرگاه
هر زمان، هر وقت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرتگاه
تصویر پرتگاه
((پَ))
جای بلندی که احتمال پرت شدن از آن وجود دارد
فرهنگ فارسی معین
لغزشگاه، مزله، مهلکه، ورطه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
۱ـ اگر خواب ببینید بر لبه پرتگاهی ایستاده اید، علامت آن است که مصیبت و بدبختی شما را تهدید می کند. ، ۲ـ سقوط کردن از لبه پرتگاهی در خواب، علامت غرق شدن در بدبختی است .
فرهنگ جامع تعبیر خواب