ثمل. رجوع به ثمل شود، گلی که از تک چاه برآید، پشم پاره ای که بدان قطران بر شتر و روغن بمشک مالند، باقی آب در تک خنور و حوض، دانه و پست و خرما در خنور، ج، ثمل
ثُمل. رجوع به ثُمل شود، گلی که از تک چاه برآید، پشم پاره ای که بدان قطران بر شتر و روغن بمشک مالند، باقی آب در تک خنور و حوض، دانه و پست و خرما در خنور، ج، ثُمل
استادنگاه آب. (منتهی الارب) (آنندراج). ایستادنگاه آب. و چاه بزرگ و یا تالاب عمومی که از آن آب می کشند. (ناظم الاطباء). برکۀ آب. حوض آب. (از اقرب الموارد)
استادنگاه آب. (منتهی الارب) (آنندراج). ایستادنگاه آب. و چاه بزرگ و یا تالاب عمومی که از آن آب می کشند. (ناظم الاطباء). برکۀ آب. حوض آب. (از اقرب الموارد)
پشم پاره که بدان روغن بر مشک و شتر مالند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، آوندی که در آن ترف نهند. (منتهی الارب) (آنندراج). سبدی از برگ خرما که در آن کشک و ترف می نهند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، خریطۀ شبان که بر دوش دارد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، گل ته چاه. (ناظم الاطباء). گلی که از ته چاه بیرون آورند. (از اقرب الموارد)
پشم پاره که بدان روغن بر مشک و شتر مالند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، آوندی که در آن ترف نهند. (منتهی الارب) (آنندراج). سبدی از برگ خرما که در آن کشک و ترف می نهند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، خریطۀ شبان که بر دوش دارد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، گل ته چاه. (ناظم الاطباء). گلی که از ته چاه بیرون آورند. (از اقرب الموارد)