معنی ثمله ثمله (ثَ لَ) ثمل. رجوع به ثمل شود، گلی که از تک چاه برآید، پشم پاره ای که بدان قطران بر شتر و روغن بمشک مالند، باقی آب در تک خنور و حوض، دانه و پست و خرما در خنور، ج، ثمل لغت نامه دهخدا