کوفتن چیزی را چنانکه ساییده شود. (منتهی الارب) : هثم چیزی، کوفتن آن را تا نرم و ساییده گردد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغه) ، به یک بار مال نیکو و کلان دادن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). به یک بار مال نیکو و جید دادن کسی را. (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغه). قثم، بخشیدن. (شمس اللغات)
کوفتن چیزی را چنانکه ساییده شود. (منتهی الارب) : هثم چیزی، کوفتن آن را تا نرم و ساییده گردد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغه) ، به یک بار مال نیکو و کلان دادن. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). به یک بار مال نیکو و جید دادن کسی را. (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغه). قثم، بخشیدن. (شمس اللغات)
سخن بسیار گفتن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). بسیاری سخن. کثرت کلام. (ناظم الاطباء) (معجم متن اللغه). این کلمه مقلوب هثمره و مبدل هتمره میباشد. رجوع به این مدخلها شود
سخن بسیار گفتن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). بسیاری سخن. کثرت کلام. (ناظم الاطباء) (معجم متن اللغه). این کلمه مقلوب هثمره و مبدل هتمره میباشد. رجوع به این مدخلها شود