نوعی وضو یا غسل که در آن هرگاه عضوی از بدن زخمی شده و روی آن را بسته باشند و باز کردن آن هنگام وضو یا غسل زیان و صدمه داشته باشد می توان به همان حالت که هست وضو گرفت یا غسل کرد، به طوری که آب به آن نرسد، در پزشکی تخته های نازک و نوارهایی که شکسته بند روی عضوی که استخوانش شکسته باشد می بندد، آتل
نوعی وضو یا غسل که در آن هرگاه عضوی از بدن زخمی شده و روی آن را بسته باشند و باز کردن آن هنگام وضو یا غسل زیان و صدمه داشته باشد می توان به همان حالت که هست وضو گرفت یا غسل کرد، به طوری که آب به آن نرسد، در پزشکی تخته های نازک و نوارهایی که شکسته بند روی عضوی که استخوانش شکسته باشد می بندد، آتل
بهندی بلیله است. (فهرست مخزن الادویه) (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به بهیر شود، سراغ یافتن. (آنندراج) ، مجازاً، اثری پیدا کردن از چیزی. نشانی از کسی یا چیزی یافتن
بهندی بلیله است. (فهرست مخزن الادویه) (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به بهیر شود، سراغ یافتن. (آنندراج) ، مجازاً، اثری پیدا کردن از چیزی. نشانی از کسی یا چیزی یافتن
دهی از دهستان باوی است که در بخش مرکزی شهرستان اهواز واقع است و 225 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6) ، گناه کردن، برابر ساختن خون قاتل را به خون قتیل. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : باء دمه بدمه، برابر ساخت خون قاتل را به خون قتیل. (منتهی الارب) (ترجمان القرآن) (ترتیب عادل بن علی ص 28). باؤوا بغضب من الله ، ای رجعوا به، ای صار علیهم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، کشته شدن بدل صاحب خود: و باء بصاحبه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
دهی از دهستان باوی است که در بخش مرکزی شهرستان اهواز واقع است و 225 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6) ، گناه کردن، برابر ساختن خون قاتل را به خون قتیل. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : باء دمه بدمه، برابر ساخت خون قاتل را به خون قتیل. (منتهی الارب) (ترجمان القرآن) (ترتیب عادل بن علی ص 28). باؤوا بغضب من الله ، ای رجعوا به، ای صار علیهم. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، کشته شدن بدل صاحب خود: و باء بصاحبه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
ابن (عبداﷲبن) عبد مناف عرین تمیمی یربوعی عرینی. شاعر دورۀ جاهلیت و از سواران و رؤسای بنی تمیم بود به وی فارس العراده گفته میشد و ’عراده’ نام اسب او است و نیز به اسم ’الکلحبه’شهرت داشت. (کلحبه: بانگ آتش و لهیب آن است) در اسم پدرش اختلاف است. بعضی عبدمناف و برخی عبداﷲ بن عبدمناف گفته اند. و نیز در نسبتش، برخی به ضم عین و فتح راء منسوب به ’عرینه’ از قضاعه یا از بحیله آورده اند و برخی دیگر آن را به فتح عین و کسر راء که نسبت است به ’عرین’ از بنی یربوع، از تمیم ذکر کرده اند. وی بنی جشم بن بکر تغلبی را بر ضد بنی ’بلی’ قضاعی برانگیخت.بنی جشم اموال بنی ’بلی’ را گرفته سپس کلحبه و پسرش با بنی جشم جنگ کردند و اموال قضاعیان را بدانها برگرداندند. از اشعار اوست که در ابتدای قصیده ای گوید: امرتهم امری بمنعرج اللوی و لا رأی للمعصی الا مضیعا فقلت لکاس: الجمیها، فانما حللت الکثیب، من زرود، لافزعا. هبیره به دست پسرش مجروح شد و بر اثر آن درگذشت. (ازالاعلام زرکلی چ 2 ج 9 ص 65)
ابن (عبداﷲبن) عبد مناف عرین تمیمی یربوعی عرینی. شاعر دورۀ جاهلیت و از سواران و رؤسای بنی تمیم بود به وی فارس العراده گفته میشد و ’عراده’ نام اسب او است و نیز به اسم ’الکَلحَبَه’شهرت داشت. (کلحبه: بانگ آتش و لهیب آن است) در اسم پدرش اختلاف است. بعضی عبدمناف و برخی عبداﷲ بن عبدمناف گفته اند. و نیز در نسبتش، برخی به ضم عین و فتح راء منسوب به ’عرینه’ از قضاعه یا از بحیله آورده اند و برخی دیگر آن را به فتح عین و کسر راء که نسبت است به ’عرین’ از بنی یربوع، از تمیم ذکر کرده اند. وی بنی جشم بن بکر تغلبی را بر ضد بنی ’بلی’ قضاعی برانگیخت.بنی جشم اموال بنی ’بلی’ را گرفته سپس کلحبه و پسرش با بنی جشم جنگ کردند و اموال قضاعیان را بدانها برگرداندند. از اشعار اوست که در ابتدای قصیده ای گوید: امرتهم امری بمنعرج اللوی و لا رأی للمعصی الا مضیعا فقلت لکاس: الجمیها، فانما حللت الکثیب، من زرود، لافزعا. هبیره به دست پسرش مجروح شد و بر اثر آن درگذشت. (ازالاعلام زرکلی چ 2 ج 9 ص 65)
نام دیناری است از سکه های دورۀ بنی امیه که در زمان خلافت یزید بن عبدالملک، بوسیلۀ عمر بن هبیره زده شد. عیار آن سکه 6 دانه بود. پس ازبنی امیه، منصور خلیفۀ عباسی فقط سه سکه از نقود اموی را پذیرفت و آن سه عبارت بود از هبیریه، خالدیه ویوسفیه که سالها رواج داشتند. عمر بن هبیره و خالد بن عبداﷲ البجلی و یوسف بن عمر که هرکدام یکی از این سکه ها را زده و به نام خود ایشان معروف شدند، هر سه ازعمال بنی امیه در عراق بودند. (از النقودالعربیه)
نام دیناری است از سکه های دورۀ بنی امیه که در زمان خلافت یزید بن عبدالملک، بوسیلۀ عمر بن هبیره زده شد. عیار آن سکه 6 دانه بود. پس ازبنی امیه، منصور خلیفۀ عباسی فقط سه سکه از نقود اموی را پذیرفت و آن سه عبارت بود از هبیریه، خالدیه ویوسفیه که سالها رواج داشتند. عمر بن هبیره و خالد بن عبداﷲ البجلی و یوسف بن عمر که هرکدام یکی از این سکه ها را زده و به نام خود ایشان معروف شدند، هر سه ازعمال بنی امیه در عراق بودند. (از النقودالعربیه)
دیناری بود ازمسکوکات دوره بنی امیه که درزمان خلافت یزیدبن عبدالملک بوسیله عمربن هبیره (ازاعمال بنی امیه درعراق) ضرب شد، پس ازعهد بنی امیه منصور خلیفه عباسی فقط سه سکه از نقوداموی راپذیرفت وآن سه عبارت بودند از: هبیریه خالدیه ویوسفیه که سالها رواج داشتند
دیناری بود ازمسکوکات دوره بنی امیه که درزمان خلافت یزیدبن عبدالملک بوسیله عمربن هبیره (ازاعمال بنی امیه درعراق) ضرب شد، پس ازعهد بنی امیه منصور خلیفه عباسی فقط سه سکه از نقوداموی راپذیرفت وآن سه عبارت بودند از: هبیریه خالدیه ویوسفیه که سالها رواج داشتند