جدول جو
جدول جو

معنی هبرکع - جستجوی لغت در جدول جو

هبرکع
(هََ بَ کَ)
مرد کوتاه قامت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ تِ)
به کون افتادن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). افتادن در حال بیهوشی: ’و من ابحنا عزه تبرکعا’. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هََ رَ کَ)
دختر نازک اندام. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
(هََ بَ کَ)
جوان خوب اندام نیکوتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). جوان نیکوتن. (اقرب الموارد) (معجم متن اللغه)
لغت نامه دهخدا
(بُ کُ)
مرد کوتاه.
لغت نامه دهخدا
دهی بوده است در فارس. این کلمه در فارسنامه به دو صورت هیرک و هبرک و در نزهه القلوب به صورتهای هیرک و میرک آمده است. (فارسنامه ابن بلخی چ لندن ص 139 و 163) (نزهه القلوب ج 3 ص 117)
لغت نامه دهخدا
(هََ رَ)
شباب هبرک، جوانی تمام. شاب هبرک، جوان تمام جوانی نیکواندام. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (معجم متن اللغه) (اقرب الموارد) (تاج العروس) :
جاریه شبت شبابا هبرکا
لم یعد ثدیا نحرها أن فلکا.
(از تاج العروس)
لغت نامه دهخدا
تصویری از برکع
تصویر برکع
مرد کوتاه
فرهنگ لغت هوشیار