جدول جو
جدول جو

معنی هبران - جستجوی لغت در جدول جو

هبران
دهی است جزءبخش حومه شهرستان ساوه. در 21 هزارگزی ساوه و 18 هزارگزی راه عمومی آن واقع شده. ناحیه ای است کوهستانی، سردسیر و دارای 239 تن سکنۀ ترکی و فارسی زبان است. محصولات آنجا غلات و بنشن و دارای باغهای بادام و گردو و سیب میباشد. شغل مردم زراعت و گله داری و کار دستی آنان گلیم و جاجیم بافی است. مزرعه، گنداب، یلی قیه جزء این ده است. راه مالرو دارد و از طریق لامکان میتوان ماشین برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هاران
تصویر هاران
(پسرانه)
معرب از عبری، کوه نشین، برادر ابراهیم (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هوران
تصویر هوران
(دخترانه و پسرانه)
آفتاب (نگارش کردی: هران)، مرغزار کوچک در کوهستان (نگارش کردی: ههوران)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هیران
تصویر هیران
(دخترانه)
قرار (نگارش کردی: هران)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از جبران
تصویر جبران
تلافی
جبران کردن: تلافی کردن صدمه و خسارتی که به کسی وارد شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هجران
تصویر هجران
جدایی، دوری از دوستان و یاران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دبران
تصویر دبران
یکی از منازل قمر مشتمل بر پنج ستاره در برج ثور، ستاره ای در چشم صورت فلکی ثور، عین الثور
فرهنگ فارسی عمید
(شَ بَ)
کوهی است در یمامه در نزدیکی محاره که قریه ای است متعلق به بنی هران. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
خزانمیان دو ماه رومی کانون یکم و دوم دویم دوماه میان زمستان ازماههای رومی، کانون اول وکانون دوم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هجران
تصویر هجران
مفارقت، فرق، جدائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هربان
تصویر هربان
گریستن
فرهنگ لغت هوشیار
دیده گاو خوان چهارم از ماهخوان ها (منازل قمر) زبانزد اختر شناسی پییگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هبزان
تصویر هبزان
مردن، نگاه مردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبران
تصویر عبران
گریان اندوهگین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جبران
تصویر جبران
تلافی کردن، خسارت و صدمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هباران
تصویر هباران
((هَ بّ))
دو ماه میان زمستان، از ماه های رومی، کانون اول و کانون دوم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هجران
تصویر هجران
جدایی، دوری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دبران
تصویر دبران
((دَ بَ))
ستاره سرخ رنگی از قدر اول واقع در چشم صورت فلکی «گاو» یا «ثور»، دیده گاو، عین الثور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جبران
تصویر جبران
((جُ))
تلافی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جبران
تصویر جبران
باز نهش، شیان، باز پرداخت، برگرداندن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هجران
تصویر هجران
جدایی، دوری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از جبران
تصویر جبران
Compensation, Recoupment, Reparation, Restitution
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از جبران
تصویر جبران
compensation, récupération, réparation, (FR) restitution
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از جبران
تصویر جبران
compensación, recuperación, rehabilitación, (ES) restitución
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از جبران
تصویر جبران
kompensasi, pemulihan, perbaikan, (ID) restitusi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از جبران
تصویر جبران
การชดเชย , การฟื้นฟู , การซ่อมแซม , การชดเชย
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از جبران
تصویر جبران
compensatie, herstel, reparatie, (NL) restitutie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از جبران
تصویر جبران
补偿 , 恢复 , 修复 , 赔偿
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از جبران
تصویر جبران
compensazione, recupero, riparazione, (IT) restituzione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از جبران
تصویر جبران
compensação, recuperação, reparação, (PT) restituição
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از جبران
تصویر جبران
rekompensata, odzyskiwanie, naprawa, (PL) rekompensata
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از جبران
تصویر جبران
компенсація , відшкодування , ремонт , відшкодування
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از جبران
تصویر جبران
Entschädigung, Rückgewinnung, Reparatur, (DE) Rückerstattung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از جبران
تصویر جبران
компенсация , возмещение , ремонт , возмещение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از جبران
تصویر جبران
मुआवजा , पुनः वसूली , मरम्मत , पुनःस्थापना
دیکشنری فارسی به هندی