- هاوشتن
عبور کردن از آب آبگیر یا رود، گیر کردن چای، آب یا غذا در
معنی هاوشتن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کشتی جنگی تندرو که کشتی های اژدرافکن دشمن را تعقیب می کند و خودش هم دارای دستگاه اژدراندازی است
(شِ کَ)
لغت نامه دهخدا
کشتی کوچک بسیار تندرو که برای دنبال کردن اژدرافکن هاست و خود آن کشتی نیز اسبابهائی برای افکندن اژدر دارد. (لغات فرهنگستان)
(گِ کَ دَ نِ عِ)
لغت نامه دهخدا
گریه کردن و زاری کردن. (ناظم الاطباء) ، عذر بیجا آوردن. (فرهنگ فارسی معین). عذربیجا، فراوانی حیله. (ناظم الاطباء) ، ادعای بیجا کردن. (فرهنگ فارسی معین)
(تَهْ کَ دَ)
لغت نامه دهخدا
بالستن. تبریک گفتن. (ناظم الاطباء). دعا کردن در حق دیگری. (آنندراج) (از فرهنگ شعوری ج 1 ص 181)
(پَرْ)
لغت نامه دهخدا
ناحیه و قریه ای است واقع در وادیی به کوه الوند همدان و جایی خرم و دلگشا است. (از معجم البلدان). ناحیه و قریه ای است به نزدیک الوند دامن کوه همدان به نزهت و صفا ضرب المثل عالم، شیخ عین القضات نیز آن را توصیف کرده. (انجمن آرا) (آنندراج)
(گِرْ یَ / یِ فُ خوَرْ / خُرْ دَ)
لغت نامه دهخدا
مقاومت کردن:
عدوی تو تنست ای دل حذر کن
نتاوی با کس ار با او نتاوستی.
ناصرخسرو (دیوان ص 473)
عدوی تو تنست ای دل حذر کن
نتاوی با کس ار با او نتاوستی.
ناصرخسرو (دیوان ص 473)
(گِ رِ تَ)
لغت نامه دهخدا
سعی کردن. جهد نمودن. کوشش کردن (؟) ، خم شدن. خمیده گشتن ؟، در هم کشیده شدن (؟). (ناظم الاطباء)
(وُ)
لغت نامه دهخدا
رجوع به هاوش شود. در پهلوی hawisht به معنی مغ (روحانی زرتشتی) ، موبد. شاگرد. روحانی جوان (زرتشتی) که در مراسم دینی به قربانی کننده، یاری کند. در اوستا havishta آمده که در فرهنگهای فارسی جزو لغات زند و پازند ضبطشده و به معنی امت گرفته اند. (پورداود، خرده اوستا حاشیۀ صص 238- 239) (از حاشیۀ برهان چ معین ص 2312)
(عَ مَ تَ)
لغت نامه دهخدا
ناکاشتن. نکشتن. ناکاریدن. زراعت نکردن. مقابل کشتن
نکشتن. به قتل نارساندن. مقابل کشتن
نکشتن. به قتل نارساندن. مقابل کشتن
(تُ)
لغت نامه دهخدا
سر رابرت. سیاستمدار انگلیسی است. وی در سال 1563 متولد شد و به سال 1635 میلادی درگذشت. نوشته های او که حاوی اطلاعات جالبی درباره الیزابت اول و درباریان اوست و در تاریخ انگلستان دارای اهمیت است
یکی ازهشت مقام روحانی دین زردشتی ازین قرار زتوتر هاونن اتروخش فربرترظبرت آسناتر رئتویشکر سرئوشاورز زئونریا (زوت) رئیس این پیشوایان است ودرمیان دیگر هاونان دارای نخستین پایه است
((وَ))
فرهنگ فارسی معین
یکی از هشت مقام روحانی دین زردشتی از این قرار، زئوتر، هاونن، اتروخش، فربرتر، آبرت، آسناتر، رئثویشکر، سرئثوشاورز، زئونریا (زوت) رئیس این پیشوایان است و در میان دیگر هاوانان دارای نخستین پایه است
لبریز کردن، لبریز شدن، سرریز کردن
با شتاب رفتن، گیر کردن غذا در گلو
تحلیل رفتن، نحیف شدن
ضربه ناگهانی وارد ساختن
رمه های گوسفندان گم شده، کسی که لقمه در گلویش گیر کرده باشد