جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با هاوشت

هاوشت

هاوشت
رجوع به هاوش شود. در پهلوی hawisht به معنی مغ (روحانی زرتشتی) ، موبد. شاگرد. روحانی جوان (زرتشتی) که در مراسم دینی به قربانی کننده، یاری کند. در اوستا havishta آمده که در فرهنگهای فارسی جزو لغات زند و پازند ضبطشده و به معنی امت گرفته اند. (پورداود، خرده اوستا حاشیۀ صص 238- 239) (از حاشیۀ برهان چ معین ص 2312)
لغت نامه دهخدا

زاوشت

زاوشت
دهی است از دهستان بناجو بخش بناب شهرستان مراغه. واقع در4000گزی شمال راه بناب و 3000گزی باختر راه میاندوآب به دهخوارقان. در منطقۀ جلگه، معتدل و مالاریائی. سکنۀ آن 1124 تن اند که بزبان ترکی تکلم میکنند. آب آن از رود خانه صوفی چای و چاه. محصول آن غلات، کشمش، بادام و کرچک است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا

هاوش

هاوش
به لغت زند و پازند امت را گویند مطلقاً یعنی امت هر پیغمبر. هاوشت، متعلق و وابسته. (برهان) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا