جدول جو
جدول جو

معنی هامال - جستجوی لغت در جدول جو

هامال
قرین، مساوی، همتا، مانند، همراه
تصویری از هامال
تصویر هامال
فرهنگ لغت هوشیار
هامال
همتا، برابر، مثل، مانند، همال
تصویری از هامال
تصویر هامال
فرهنگ فارسی معین
هامال
همتا، نظیر، قرین
تصویری از هامال
تصویر هامال
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هامان
تصویر هامان
(پسرانه)
معرب از یونانی، مشهور، نام وزیر اخشویروش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پامال
تصویر پامال
حروم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پامال
تصویر پامال
یایمال، زبون، خوار، ذلیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهمال
تصویر اهمال
فرو گذاشتن، بخود واگذاشتن، چیزی را رها کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دامال
تصویر دامال
اسباب و آلات و لوازم خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پامال
تصویر پامال
چیزی که زیر پا مالیده شده، لگدکوب شده، کنایه از پست و زبون شده
پامال شدن: لگدکوب شدن، زیر پا له شدن، پی سپر شدن
پامال کردن: لگدکوب کردن، زیر پا له کردن
فرهنگ فارسی عمید
مالیده نشده مالش نیافته. یاتریاک نامال. شیره خشخاش که هنوز آنرا نمالیده اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اهمال
تصویر اهمال
((اِ))
فرو گذاشتن، سرسری کاری را انجام دادن، بی پروایی کردن، سهل انگاری، جمع اهمالات
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اهمال
تصویر اهمال
فروگذاشتن، واگذاشتن، در کاری یا دربارۀ چیزی سستی و تنبلی و سهل انگاری کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از همال
تصویر همال
همتا، برابر، مثل ومانند، همسر، انباز، همکار، دوست، قرین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از همال
تصویر همال
قرین و همتا و شریک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همال
تصویر همال
((هَ))
همتا، برابر، مثل، مانند، هامال
فرهنگ فارسی معین