- هامال
- قرین، مساوی، همتا، مانند، همراه
معنی هامال - جستجوی لغت در جدول جو
- هامال
- همتا، برابر، مثل، مانند، همال
- هامال
- همتا، نظیر، قرین
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
یایمال، زبون، خوار، ذلیل
فرو گذاشتن، بخود واگذاشتن، چیزی را رها کردن
اسباب و آلات و لوازم خانه
چیزی که زیر پا مالیده شده، لگدکوب شده، کنایه از پست و زبون شده
پامال شدن: لگدکوب شدن، زیر پا له شدن، پی سپر شدن
پامال کردن: لگدکوب کردن، زیر پا له کردن
پامال شدن: لگدکوب شدن، زیر پا له شدن، پی سپر شدن
پامال کردن: لگدکوب کردن، زیر پا له کردن
مالیده نشده مالش نیافته. یاتریاک نامال. شیره خشخاش که هنوز آنرا نمالیده اند
فروگذاشتن، واگذاشتن، در کاری یا دربارۀ چیزی سستی و تنبلی و سهل انگاری کردن
همتا، برابر، مثل ومانند، همسر، انباز، همکار، دوست، قرین
قرین و همتا و شریک