- هاروت
- در فرهنگ آننداراج تازی از هوروتات اوستایی خرداد خورداد هوردت هرودات نام یکی از آدوفرشته است که در چاه بابل سرازیر آویخته بعذاب الهی گرفتارند اگر کسی بر سر آن چاه بطلب جادوی رود او راتعلیم دهند (همچو هاروتم در چاه بلا مانده نگون در غم آن بت خورشید رخ زهره ذقن) (احوال و اشعار رودکی)، فرشته زردشتی که اکنون خرداد تلفظ میشود
معنی هاروت - جستجوی لغت در جدول جو
- هاروت
- نام فرشته مغضوب خداوند که همراه فرشته دیگر به نام ماروت در چاه بابل سرازیر آویخته شد
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مانند هاروت بودن ساحری جادوگری (بهاروتی اززهره دل برده بود چوهاروت صد پیش اومرده بود) (نظامی)
ساحر، ساحری
نسبت، خویشاوندی
گردی سیاه رنگ که از شوره و گوگرد زغال چوب درست کنند و در ساختن گلوله توپ و تفنگ بکار میرود
عالم وهم، خیال و پندار
قاصد، پیک، دربان، پاسبان، نقیب، برای مثال چون دست کلیم پای گلگونش / هارون وزیر گشته هارونش (خاقانی۱ - ۴۳) ، سام نریمان چاکرش، رستم نقیب لشکرش / هوشنگ هارون درش، جم حاجب بار آمده (خاقانی - ۳۹۱)
عالم وهم وخیال وپندار. یا درعالم هپروت سیرکردن، افکاری واهی چون افکارحشیش و بنگ کشیدگان درسرپروراندن
قاصد و پیک، نام برادر حضرت موسی (ع)
مخلوطی از نیترات پتاسیم، گرد زغال و گوگرد که آن را در لوله تفنگ، توپ و دیگر سلاح های آتشین می گذارند و نیز در آتش بازی به کار می برند
پیک، قاصد، برادر حضرت موسی، نگهبان
مخلوط شوره (نیترات پتاسیم)، زغال و گوگرد که خاصیت انفجاری دارد و برای ساختن مواد منفجره به کار می رود
باروت بی دود: نوعی باروت که نسبتاً بدون دود است و در ساخت گلوله های توپ و تفنگ به کار می رود
باروت بی دود: نوعی باروت که نسبتاً بدون دود است و در ساخت گلوله های توپ و تفنگ به کار می رود
لخت و برهنه
شجاع و بهادر
سحر کننده ساحر: (یارب این کوس چه هاروت فن و زهره نواست که زیک پرده صد الحانش بعمدا شنوند) (خاقانی)
خردادهنر گواژ جادوگر آنکه مانند هاروت جادوگر باشد: سحر چرخ از دو قواره مه و خور خوابم بست بند این ساحرهاروت سیر بگشایید. (خاقانی)
سوزنده و نابود کننده هاروت: (گنجه من بابل هاروت سوز زهره من خاطر انجم فروز) (نظامی)