جدول جو
جدول جو

معنی هارمونی - جستجوی لغت در جدول جو

هارمونی
هماهنگی اجزای مختلف مجموعه، در موسیقی هماهنگی و تناسب چندین صدا به صورتی که برای شنونده گوش نواز باشد
تصویری از هارمونی
تصویر هارمونی
فرهنگ فارسی عمید
هارمونی
برازش هماهنگی صداهای مختلفی که همگی در یک آن بگوش رسد و با هم تناسب و ارتباط داشته باشد هماهنگی
فرهنگ لغت هوشیار
هارمونی
((مُ))
سازگاری اجزا با یکدیگر، هماهنگی (واژه فرهنگستان)
تصویری از هارمونی
تصویر هارمونی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هارمونیک
تصویر هارمونیک
هم آهنگ انگلیسی هماهنگ همساز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هارمونیک
تصویر هارمونیک
((مُ))
دارای هماهنگی (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هارمونیک
تصویر هارمونیک
همساز، هماهنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هارمونیوم
تصویر هارمونیوم
ساز بادی کوچک شبیه ارگ که با انگشتان نواخته می شود
فرهنگ فارسی عمید
فرانسوی از لاتینی: هماساز گونه ای ساز بادی، هماهنگ قسمی ابزاری بادی موسیقی است که دارای صفحه کلید میباشد و بعبارت دیگر آلت موسیقی بدون لوله ایست که نی آزاد یا لوله های صوتی آزادی در آن تعبیه شده است
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی جامساز، ساز دهنی ابزارهای موسیقی که صدا در آنها با لرزاندن گیلاسهای شیشه یی (زنگهای شیشه یی) تولید میشود. توضیح هارمونیکهای شیشه یی از قرن 18 م. مصطلح شده. در آن زمان ابزارهای موسیقی بنام جامهای موسیقی متداول شد، هارمونی شیشه یی مرکب از 18 جام (لیوان) آبجوبوده آنهارا روی تخته پوشیده از پارچه میگذاشتند و در هر شیشه ای که میبایست آهنگ تغییر کند آب میریختند و صدا از این راه ایجاد میشد که دور لبه های گیلاس انگشت تر میچرخید (گاهی هم با تکه های چوب بکنارهای لیوان میزدند) و بعدها این ابزار تکامل یافت، آلت موسیقی ذهنی که در سال 1892 م. توسط چارلز ویتستن اختراع شد و آن عبارت از چند لوله کوچک تو خالی و آزاد است که هر یک جداگانه هوا کش دارد و یک سر آن بدهان نوازنده هارمونیکا متصل است. همه این لوله ها از طرف دیگر به لبه فلزی می پیوندد. آهنگ بوسیله پس و پیش بردن آلت موسیقی در جلو دهان ایجاد می گردد و نتیجه آن آوازهای بسیار ساده است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هارمونیکا
تصویر هارمونیکا
ساز دهنی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هورمونی
تصویر هورمونی
Hormonal
دیکشنری فارسی به انگلیسی
гормональный
دیکشنری فارسی به روسی
гормональний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
हार्मोनल
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از هارونی
تصویر هارونی
قاصد بودن، دربانی، پاسبانی
فرهنگ فارسی عمید
صداهای مختلفی که همگی در یک آن بگوش رسد و با هم تناسب و ارتباط داشته باشد هماهنگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیرمونی
تصویر سیرمونی
سیری اشباع: از خودن سیرمونی ندارد (نداره)
فرهنگ لغت هوشیار