جدول جو
جدول جو

معنی هادی - جستجوی لغت در جدول جو

هادی
(پسرانه)
هدایت کننده، راهنما، از نامهای خداوند، از القاب پیامبر (ص)، لقب امام علی نقی (ع)
تصویری از هادی
تصویر هادی
فرهنگ نامهای ایرانی
هادی
رهنما
تصویری از هادی
تصویر هادی
فرهنگ واژه فارسی سره
هادی
هدایت کننده، راه راست نماینده، رهنما، پیشوا
هادی الکتریسیته: اجسامی که الکتریسیته را منتشر و هدایت می کنند مانند فلزات، بدن انسان، حیوان و آب
تصویری از هادی
تصویر هادی
فرهنگ فارسی عمید
هادی
راهنما، هدایت کننده، مرشد
تصویری از هادی
تصویر هادی
فرهنگ لغت هوشیار
هادی
هدایت کننده، جمع هداه، رسانه، هر جسمی که جریان الکتریسیته یا حرارت را از خود عبور دهد
تصویری از هادی
تصویر هادی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هادیه
تصویر هادیه
هادیه در فارسی مونث هادی و میان پشته سنگ میان آب مونث هادی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نهادی
تصویر نهادی
آلی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تهادی
تصویر تهادی
بهم هدیه دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهادی
تصویر تهادی
برای یکدیگر هدیه فرستادن، به هم هدیه دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نهادی
تصویر نهادی
Institutional
دیکشنری فارسی به انگلیسی
институциональный
دیکشنری فارسی به روسی
інституційний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
संस्थागत
دیکشنری فارسی به هندی
প্রতিষ্ঠানের
دیکشنری فارسی به بنگالی
مؤسّسيٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از شادی
تصویر شادی
(دخترانه)
شادمانی، خوشحالی، شور شادان، شادمان، خوشحال، شادمانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از وادی
تصویر وادی
(دخترانه)
سرزمین، رود، نهر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نادی
تصویر نادی
(دخترانه)
ندا دهنده، ندا کننده
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مادی
تصویر مادی
گیتایی
فرهنگ واژه فارسی سره