- هاج
- متحیر، سرگشته، درمانده
معنی هاج - جستجوی لغت در جدول جو
- هاج
- حیران متحیر سر گشته. یا هاج و واج. حیران مات مبهوت: (فلان را دیدم در معرکه هاج و واج ایستاده بود) یا هاج و واج شدن، حیران شدن سر گردان شدن، گیج شدن، یا هاج و واج کردن، حیران کردن سر گردان کردن، گیج کردن
- هاج ((ص. ق.))
- هاژ، درمانده، سرگشته
هاج و واج: حیران، مبهوت
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنچه در دل گذرد، هواهای نفسانی
نکوهنده
ماده غوک
خوابیده خفته، جهانگرد
دشمت (فکر بد فکر غلط)، دلفگذشت آنچه در دل افتد آنچه بخاطر خطور کند، وسواس، جمع هواجس، خاطر اول یا خاطر ربانی است که هیچگاه خطا نکند و سهل آنرا (سبب اول) و (نقرخاطر) نامیده است و چون در نفس تحقق یابد (ارادت) نامیده میشود وچون دفعه سوم بگذرد آنرا (همت) خوانند و در دفعه چهارم (عزم) نامیده گردد و هنگام توجه بقلب اگر خاطر فعل باشد آنرا (قصد) خوانند و با شروع در کار آنرا (نیت) نامند، خطاب نفسانی خطابی که در آن حظ نفس باشد
جدائی کننده، لایق و فائق
خوابیده، شب زنده دار
مالیات
هجا، حرف
قرار
پیلسته
سرسرا، تالار
مالیات، عوارض، خراج
گیاهی است از تیره راجها که برخی گونه هایش بصورت درختچه و برخی دیگر بصورت درخت میباشد. برگهایش بیضوی و متناوب و براق و کناره های برگهایش دارای بریدگی هایی نوک تیز میباشد. گلهایش سفید و دارای تقارن محوری است. یا راج معمولی درختی است دو پایه که ارتفاعش بین 5 تا 7 متر و تنه اش مستقیم است و شاخه هایی که از آن متفرع میشود دارای پوست صاف و سبز رنگ میباشد. میوه اش باندازه آلبالو و برنگ قرمز تند است. از بافتهای قسمت زیر پوست این گیاه پس ازساییدن نوعی چسب تهیه میکنند که مانند سریش مصرف میشود خاس خاش طیم شرابه. یا راج اربو بارانک. یا راج راجها تیره ای از گیاهان که نمونه آن راج است
زن نو زائیده
درختی باشد بسیار بزرگ و بیشتر در هندوستان روید، طبیعت آن سرد و خشک است
روان کننده
آهنگ طواف کعبه کردن به نیت عبادت معروف، حج کننده
تاریکی شب، سیاهی شب باربر، نوکر
کلاه جواهر نشان که سلاطین بر سر میگذارند
ترکی تازی گشته نانتاب تابه نانپزی
بیم، ترس
دیگر، نیز،برای مثال طیبتی کردم و پشیمانم / تا چنین چیزها نگویم هاس (عثمان مختاری - ۲۳۵)
دیگر، نیز،
تاریک، شب بسیار تاریک، برای مثال نیست بازی ز شیر بردن تاج / تا چه شب بازی آورد شب داج (نظامی۴ - ۵۸۷)
مردم پست، فرومایه و احمق
همّ، حزن انگیز، اندوهگین
چلیپا، صلیب، در علم زیست شناسی گشنیز، در ورق بازی گشنیز
نرمۀ گوش
نرمۀ گوش
جنبنده و جوشنده، جوشش و خشم، حیوان نری که برای ماده برانگیخته شده باشد
دو دندان سفید و سخت پیشین فیل، گراز و کرگدن که برای ساختن اشیای زینتی به کار می رود، ماده ای سفید و سخت در زیر مینای دندان