- هاتف (پسرانه)
- سروش، نوا دهنده ای که صدایش شنیده شود اما خودش دیده نشود، نام شاعر معروف قرن دوازدهم، هاتف اصفهانی
معنی هاتف - جستجوی لغت در جدول جو
- هاتف
- آوازکننده ای که صدایش شنیده شود و خودش دیده نشود، آوازدهنده
- هاتف
- آواز دهنده، خواننده، بانگ دهنده
- هاتف ((تِ))
- آواز دهنده، آواز کننده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شکرینه نوعی حلواکه آنرا از بادام یاجوز سازند شکرینه
در آینده، بیگانه: مرد
بارنده
پرده در پرده درنده پرده در: (نخواست که خارق آن حشت و هاتف آن پرده او باشد) یا هاتک استار پرده در
هات در فارسی بده، بیار بده (ای مرد)، بیار: (گربخواهی تابدانی گوش دار ور بدانی گوش من زی تست هات خ) (ناصر خسرو)
بانگ کردن آوای بلند -1 بانگ کردن، بانگ زنی، آوازبلند بانگ سخت
آوای درون آوای دل