جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با هتف

هتف

هتف
بانگ کردن آوای بلند -1 بانگ کردن، بانگ زنی، آوازبلند بانگ سخت
هتف
فرهنگ لغت هوشیار

هتف

هتف
آواز. (منتهی الارب). آواز بلند. بانگ سخت. (از معجم متن اللغه). بانگ بلند. (دهار). هتاف
لغت نامه دهخدا

هتف

هتف
هتاف. بانگ کردن. (تاج المصادر) (دهار). بانگ برزدن. آواز دادن. (مقدمه الادب). خواندن. (معجم متن اللغه) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) : هتف به هتفاً، بانگ برزد بر او. (معجم متن اللغه). هتف به هاتف، بانگ برزد برو کسی که شخص وی دیده نشد. (ناظم الاطباء). اهتف بالانصار، بخوان مر یاران را. (از اقرب الموارد) ، بانگ کردن و نوحه کردن کبوتر. (از معجم متن اللغه). هتفت الحمامه، بانگ کرد آن کبوتر. (ناظم الاطباء). کشید صدایش را به طریق نوحه. (از اقرب الموارد) ، ستودن ومدح کردن کسی را: هتف بفلان، مر او را ستود. (از معجم متن اللغه) : فلانه یُهْتَف ُ بها، آن زن به خوبرویی وجمال یاد کرده میشود. (از معجم متن اللغه) ، انداختن. (دهار)
لغت نامه دهخدا

هاتف

هاتف
سروش، نوا دهنده ای که صدایش شنیده شود اما خودش دیده نشود، نام شاعر معروف قرن دوازدهم، هاتف اصفهانی
هاتف
فرهنگ نامهای ایرانی