جدول جو
جدول جو

معنی نیمه - جستجوی لغت در جدول جو

نیمه
نصف
تصویری از نیمه
تصویر نیمه
فرهنگ واژه فارسی سره
نیمه
نیم، نصف چیزی، نصف آجر یا خشت
تصویری از نیمه
تصویر نیمه
فرهنگ فارسی عمید
نیمه
نصف هر چیز (هر بیت را بدو نیمه باشد که در تحرکات و سواکن بهم نزدیک باشند)، پارچه ای که بوسیله آن روی خود را پوشند برقع، نصف ار خالق، نصفه آجر یا خشت. یا نیمه پسین. نصف موخر: (نیمه پسین از پیکر گاو) یا نیمه پیشین. نصف مقدم: (نیمه پشین از شکل ثور) یا نیمه دینار. نصف دینار، لب معشوق، بوسه. یا نیمه شب. نصف نصف یک ربع. یا نیمه نیمه نیمه. نصف نصف نصف یک هشتم. یا به دو نیمه شدن نصف شدن
فرهنگ لغت هوشیار
نیمه
((مِ))
نصف هر چیز، پارچه ای که به وسیله آن روی خود را پوشند، برقع، نصف آجر یا خشت
تصویری از نیمه
تصویر نیمه
فرهنگ فارسی معین
نیمه
Half
تصویری از نیمه
تصویر نیمه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نیمه
meio
دیکشنری فارسی به پرتغالی
نیمه
medio
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
نیمه
połowa
دیکشنری فارسی به لهستانی
نیمه
половина
دیکشنری فارسی به روسی
نیمه
половина
دیکشنری فارسی به اوکراینی
نیمه
half
دیکشنری فارسی به هلندی
نیمه
halb
دیکشنری فارسی به آلمانی
نیمه
demi
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نیمه
mezzo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
نیمه
आधा
دیکشنری فارسی به هندی
نیمه
অর্ধেক
دیکشنری فارسی به بنگالی
نیمه
yarım
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
نیمه
دیکشنری فارسی به کره ای
نیمه
nusu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
نیمه
一半的
دیکشنری فارسی به چینی
نیمه
半分の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
نیمه
חצי
دیکشنری فارسی به عبری
نیمه
setengah
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
نیمه
ครึ่ง
دیکشنری فارسی به تایلندی
نیمه
نصفٌ
دیکشنری فارسی به عربی
نیمه
آدھا
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تنیمه
تصویر تنیمه
گوالاندن بالنیدن پزامیدن (نمو دادن)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نغمه
تصویر نغمه
(دخترانه)
ترانه، آهنگ، آهنگ یا ملودی، آوازه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نعیمه
تصویر نعیمه
(دخترانه)
مؤنث نعیم، نعمت، نرم و لطیف،
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نیما
تصویر نیما
(پسرانه)
نام آور، نامور، کمان، نامی مازندرانی، علی اسفندیاری متخلص به نیما یوشیج شاعر معروف ایرانی قرن چهاردهم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نیره
تصویر نیره
(دخترانه)
مؤنث نیر، روشن و منور
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ندیمه
تصویر ندیمه
(دخترانه)
مؤنث ندیم، همنشین و هم صحبت، به ویژه با بزرگان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نجمه
تصویر نجمه
(دخترانه)
مؤنث نجم، ستاره
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از دیمه
تصویر دیمه
صفحه
فرهنگ واژه فارسی سره
ضمانت مخصوصی است از جان و مال که شخص ماهانه مبلغی به شرکت بیمه پرداخت می کند و در صورت اصابت به مال و جان شرکت مبلغ معینی پرداخت می نماید، اطمینان
فرهنگ لغت هوشیار