جدول جو
جدول جو

معنی نیروبخش - جستجوی لغت در جدول جو

نیروبخش
(رَ صَ)
مقوی. (یادداشت مؤلف) ، مؤید. (یادداشت مؤلف). رجوع به نیرو شود
لغت نامه دهخدا
نیروبخش
مقوی
تصویری از نیروبخش
تصویر نیروبخش
فرهنگ واژه فارسی سره
نیروبخش
انرژی زا، مقوی، نیروزا
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نیکوبخت
تصویر نیکوبخت
خوشبخت، سعادتمند، نیک بخت، جوان بخت، طالع مند، بلنداقبال، خجسته، مقبل، سعید، بلندبخت، صاحب اقبال، صاحب دولت، فرّخ فال، خجسته فال، فرخنده بخت، خوش طالع، اقبالمند، ایمن، خجسته طالع، شادبخت، سفیدبخت، نیک اختر، فرخنده طالع، بختیار، نکوبخت، مستسعد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نوربخش
تصویر نوربخش
نوربخشنده، نوردهنده
فرهنگ فارسی عمید
(بَ)
نکوبخت. نیک بخت. خوش بخت
لغت نامه دهخدا
(یِشْ)
فرض و تقدیر. به جائی مستعمل می شود که عربان بالفرض و التقدیر گویند. (انجمن آرا). از برساخته های دساتیر است. رجوع به نیرو به معنی تقدیر شود
لغت نامه دهخدا
(رِ نُ / نِ / نَ)
روشنی دهنده. روشنی بخشاینده. (ناظم الاطباء) :
مدبر همه خلق است و کردگار جهان
ضیادهنده شمس است و نوربخش قمر.
فرخی.
چون کف تو رازقی است نورده و نوربخش
نان سپید فلک آب سیاه است و سم.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(بَ)
محمد بن عبدالله (سید...) موسوی خراسانی، ملقب و مشهور و متخلص به نوربخش. از اکابر عرفای قرن نهم هجری است و سلسلۀ نوربخشیه از فرق صوفیه بدو منسوب است. وی به سال 795 هجری قمری در قصبۀ قاین خراسان تولد یافت و پس از تحصیلات مقدماتی به حوزۀ درس ابن فهد حلی راه یافت و در طریقت مرید علاءالدولۀ سمنانی و خواجه اسحاق ختلانی شد و خواجه اسحاق او را برکشید و به نوربخش ملقب ساخت و سرانجام بر مسند ارشادش نشاند. اما چون بر اثر تفتین گروهی مورد غضب شاهرخ میرزا واقع گشت متواری و فراری شد. پس از درگذشت شاهرخ (به سال 850) سید به ری آمد و بساط ارشاد گسترد و عاقبت به سال 869 هجری قمری در قریۀ سولقان درگذشت و به خاک سپرده شد. پس از او منصب ارشاد نصیب فرزندش شاه قاسم فیض بخش گشت. نوربخش همه عمر جامۀ سیاه می پوشید که سنت مشایخ او این بوده است. از اشعار اوست:
شستیم نقش غیر ز الواح کاینات
دیدیم عالمی که صفات است عین ذات
قدوسیان عالم علوی برند رشک
بر حال آدمی که شود مظهر صفات
آن کس که متصف به صفات کمال شد
حقا که اوست علت غائی ّ کاینات.
(از ریحانهالادب ج 4 ص 243).
و رجوع شود به الذریعه و مجالس المؤمنین ص 149 و ریاض العارفین ص 154 و طرایق الحقایق ج 3 ص 30 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از نیرو بخش
تصویر نیرو بخش
موید، مقوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نور بخش
تصویر نور بخش
شید بخش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیکوبخت
تصویر نیکوبخت
نیک بخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نوربخش
تصویر نوربخش
نوردهنده نورپاش پرتوافکن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیرو بخشی
تصویر نیرو بخشی
تقویت
فرهنگ واژه فارسی سره