معنی نیروبخش - فرهنگ واژه فارسی سره
واژههای مرتبط با نیروبخش
نیروبخش
- نیروبخش
- مقوی. (یادداشت مؤلف) ، مؤید. (یادداشت مؤلف). رجوع به نیرو شود
لغت نامه دهخدا
نیکوبخت
- نیکوبخت
- خوشبخت، سعادتمند، نیک بخت، جوان بَخت، طالِع مَند، بُلَنداِقبال، خَجَستِه، مُقبِل، سَعید، بُلَندبَخت، صاحِب اِقبال، صاحِب دُولَت، فَرُّخ فال، خَجَستِه فال، فَرخُندِه بَخت، خوش طالِع، اِقبالمَند، اَیمَن، خَجَستِه طالِع، شادبَخت، سِفیدبَخت، نیک اَختَر، فَرخُندِه طالِع، بَختیار، نِکوبَخت، مُستَسعَد
فرهنگ فارسی عمید