جدول جو
جدول جو

معنی نیترات - جستجوی لغت در جدول جو

نیترات
هر یک از نمک های اسیدنیتریک
تصویری از نیترات
تصویر نیترات
فرهنگ فارسی عمید
نیترات
در شیمی به معنی نمک یا استر اسید نیتریک است، آن را ازتات هم می گویند، (فرهنگ اصطلاحات علمی)، نام عام همه املاح اسید نیتریک است، ترکیبی که از اسید نیتریک با یک فلز یا یک باز نتیجه می شود، (فرهنگ فارسی معین)،
- نیترات آمونیم، نمکی است سفید و متبلور، بر اثر گرما تجزیه می شود و به عنوان مادۀ منفجره مورد استعمال دارد، (فرهنگ اصطلاحات علمی)،
- نیترات باریم، ملحی که از اسید نیتریک با فلز باریم نتیجه می شود و مانند همه نیترات ها در آب محلول است، (فرهنگ فارسی معین)،
- نیترات پتاسیم، نمکی است سفید و متبلور و محلول در آب، در پزشکی مورد استعمال دارد در تهیّۀ باروت نیز به مصرف می رسد، نیترات پتاسیم طبیعی را شوره نیز می گویند، (فرهنگ اصطلاحات علمی)،
- نیترات دارژان، نیترات نقره، سنگ جهنم، رجوع به سنگ جهنم شود
لغت نامه دهخدا
نیترات
فرانسوی کوتزایه نام همه املاح اسید نیتریک ترکیبی که از اسید نیتریک با یک فلز یا یک باز نتیجه میشود (نیتراتها)، یا نیترات باریوم. ملحی که از اسید نیتریک با فلز باریوم نتیجه میشود. این نمک در آب محلول است (مانند همه نیتراتها)، یا نتیرت دارژان. ملح نقره اسید نیتریک سنگ جهنم. یا نتیراتها. املاح اسید نیتریک هستند و همه در آب محلولند و مانند خود اسید نیتریک ناپایدار و بی ثابت هستند و بر اثر گرما تجزیه میشوند و از تجزیه آنها اکسیژن بدست می آید و بنابراین اکسید کننده میتوانند باشند. با توجه به اینکه اسید نیتریک با فلزات مخصوصا با مس به آسانی گاز خرمایی رنگ اکسید ازت میدهد برای تشخیص نیتراتها به محلول کمی اسید سولفوریک و یک قطعه مس افزوده حرارت میدهند. اگر محلول نیترات باشد گاز خرمایی رنگ میدهد. باید دانست که در عمل ابتدا گاز بی رنگ اکسید ازت بدست می آید و بعدا این گاز بی رنگ با اکسیژن ترکیب میشود و تولید گاز خرمایی رنگ میکند
فرهنگ لغت هوشیار
نیترات
نام کلی همه املاح اسیدنیتریک ترکیبی که از اسیدنیتریک با یک فلز یا یک باز نتیجه می شود
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نیلرام
تصویر نیلرام
(دخترانه)
نام فرشته نگهبان برف و باران و تگرگ
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تیتراژ
تصویر تیتراژ
تیتراژ (Title Sequence یا Opening Sequence یا Intro) یا عنوان بندی بخشی از یک فیلم، سریال، یا برنامه تلویزیونی است که معمولاً در ابتدای اثر پخش می شود و شامل اطلاعاتی در مورد نام فیلم، سازندگان و عوامل تولید است. تیتراژ می تواند نقش مهمی در تعیین تن و فضای کلی اثر داشته باشد و معمولاً شامل عناصر بصری و صوتی مانند انیمیشن، تصاویر، موسیقی و متن است.
عناصر اصلی تیتراژ:
1. عنوان فیلم یا سریال : نام اثر که معمولاً به شکل برجسته و قابل توجه نمایش داده می شود.
2. اسامی عوامل اصلی : شامل نام کارگردان، نویسنده، تهیه کننده، بازیگران اصلی و سایر عوامل کلیدی تولید.
3. موسیقی متن : موسیقی ای که معمولاً با تیتراژ پخش می شود و به تنظیم فضای احساسی و جذابیت اثر کمک می کند.
4. طراحی بصری : شامل تصاویر، انیمیشن ها، گرافیک ها و رنگ هایی که با تم و موضوع اثر هماهنگ هستند.
5. سبک و تم : تیتراژ باید به طور کامل با سبک و تم اثر هماهنگ باشد و به معرفی اولیه داستان و فضای اثر کمک کند.
نمونه هایی از تیتراژهای معروف:
1. `جیمز باند` : تیتراژهای سری فیلم های جیمز باند به خاطر طراحی های گرافیکی جذاب و موسیقی های خاص شناخته شده اند.
2. `مد من` (Mad Men) : تیتراژ این سریال با استفاده از انیمیشن های ساده و موسیقی متمایز، فضای دهه 60 میلادی را به خوبی به تصویر می کشد.
3. `بازی تاج و تخت` (Game of Thrones) : تیتراژ این سریال با استفاده از یک نقشه سه بعدی و موسیقی حماسی، دنیای پیچیده و گسترده سریال را معرفی می کند.
اهمیت تیتراژ:
- معرفی عوامل تولید : تیتراژ فرصتی است برای معرفی کسانی که در ساخت اثر نقش داشته اند و قدردانی از تلاش های آن ها.
- ایجاد تن و فضا : تیتراژ به تنظیم تن و فضای اولیه اثر کمک می کند و مخاطب را برای داستانی که قرار است روایت شود، آماده می کند.
- جذب مخاطب : تیتراژ جذاب و خلاقانه می تواند مخاطب را از همان ابتدا جذب کند و تمایل به تماشای ادامه اثر را افزایش دهد.
طراحی تیتراژ:
طراحی تیتراژ یک هنر و تخصص خاص است که نیاز به ترکیبی از مهارت های گرافیکی، انیمیشنی و درک عمیق از محتوای اثر دارد. طراحان تیتراژ باید بتوانند اطلاعات ضروری را به شکلی جذاب و هماهنگ با تم اثر ارائه دهند.
تیتراژ یک ابزار قدرتمند برای معرفی و تنظیم فضای ابتدایی یک فیلم یا سریال است و می تواند تاثیر زیادی بر تجربه مخاطب از اثر داشته باشد.
نوشتن نام بازیگران فیلم پیش از شروع اصلی فیلم در تصویر بر حسب شهرت آنها. عنوان بندی برای بازیگران اهمیت خاصی دارد، هم از این جهت که نشان دهنده اهمیت نسبی آنها در فیلم است و هم از آن جهت که در قرارداد های بعدی آنها، تاثیر بسیاری به جا می گذارد. لازم به ذکر است در گذشته در عنوان بندی اولیه، نام همه عوامل فیلم ذکر می شد، اما این مسئله به دلیل تعداد زیاد نام ها، تماشاگر را خسته می کرد، به همین خاطر بعدها در عنوان بندی اولیه تنها به نام های اصلی مانند بازیگران اصلی، کارگردان، فیلم نامه نویس اکتفا می شود و در عنوان بندی نهایی نام همه عوامل ذکر می شود.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از میترال
تصویر میترال
دریچۀ بین بطن و دهلیز چپ قلب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیترات
تصویر سیترات
هر یک از نمک های اسیدسیتریک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طیارات
تصویر طیارات
طیّاره ها، در دورۀ مغول نوعی درآمد که از چند طریق به دست می آمده، من جمله اموال و املاکی که وارث نداشته و مالی که از شخص رشوه خوار یا کسی که از اموال پادشاه دزدیده بود، می گرفتند، آنچه از مال شخص غایب ضبط می شد، جمع واژۀ طیّاره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیارات
تصویر سیارات
سیاره، هر جرم آسمانی که در مداری بیضی شکل می چرخد، از خود روشنایی ندارند و از ستارۀ خود کسب نور می کند، سیاراتی که به دور خورشید می گردند به ترتیب فاصلۀ از خورشید عبارتند از عطارد یا تیر، زهره یا ناهید، زمین، مریخ یا بهرام، مشتری یا برجیس، زحل یا کیوان، اورانوس، نپتون و پلوتون، سیار، کاروان، قافله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ئیدرات
تصویر ئیدرات
هیدرات، ترکیبی که در ساختمان شیمیایی خود دارای آب باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هیدرات
تصویر هیدرات
ترکیبی که در ساختمان شیمیایی خود دارای آب باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کنترات
تصویر کنترات
قرارداد، مقاطعه کاری
فرهنگ فارسی عمید
(اِ تِ)
ائتراش. قبول ارش نمودن برای خماشه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
ائتراق. بیدار ماندن به شب. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) ، پناه و جای گرفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
ائتراک. استوار و کلان گردیدن درخت. (منتهی الارب). استوار و کلان گردیدن درخت اراک و یا جوان شدن. (ناظم الاطباء) ، در ترکی به معنی چکمه است و ایتوکچی بمعنی سازندۀ کفش از پوست بیدستر است. (’جغتایی 98’، از حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا
(اِ تِ)
ائترار. شتابانیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
جمع سیار، جمع سیاره، گدان مونث سیار، کوکبی که گرد آفتاب یا کوکب دیگر گردد و از آن کسب نور کند جمع سیارات سیارگان سیاره ها. توضیح در منظومه شمسی ما 9 سیاره است: عطارد زهره زمین مریخ مشتری زحل اورانوس نپتون پلتون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناظرات
تصویر ناظرات
جمع ناظره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دیارات
تصویر دیارات
جمع دیار، خانه ها سراها
فرهنگ لغت هوشیار
دیدار کردن (شخص بزرگ و محترم) باز دید کردن، بمشاهده متبرک و بقعه ها رفتن، دعایی که به عنوان تشرف باطنی برای امامها امامزاده ها و اولیا خوانند حجع: زیارات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هیدرات
تصویر هیدرات
فرانسوی آبانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیمرشت
تصویر نیمرشت
پارسی تازی گشته نیم برشت نیم پز نیمرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ایدرات
تصویر ایدرات
فرانسوی آبانه
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه از نقد و جنس که برای اماکن مشرفه فرستند، طعام فاتحه روح بزرگان
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه که تراشیده نشده باشد، ناصاف ناهموار، شخص ستبر و بلندبی اندام، بی ادب بی تربیت
فرهنگ لغت هوشیار
باد های تند تند باد ها، فرشتگان جمع ناشره. بادهایی که باران آورند، فرشتگانی که رحمت الهی را منتشر کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نادرات
تصویر نادرات
جمع نادره: (درآن باره از نادرات زمانه خویش بوده است)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کنترات
تصویر کنترات
قرارداد، پیمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عیارات
تصویر عیارات
جمع عیار، خران گور خران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساترات
تصویر ساترات
جمع ساتره، پوشانندگان مونث ساتر پوشاننده پنهان کننده جمع ساترات
فرهنگ لغت هوشیار
از مغولی به شیوه رمن تازی شاهرسان، گمشده ها، داراک نبودگان داراک ژریختگان در زمان ایلخانان، ساو دروازه ها در زمان سلجوقیان، جمع طیاره، هواپیما ها کشتی های تند رو نوند ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیتراژ
تصویر تیتراژ
عنوان بندی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کنترات
تصویر کنترات
((کُ تُ))
قرارداد، قرارداد برای کارهای ساختمانی و غیره، پیمان
فرهنگ فارسی معین
شیشه ای که بر روی آن با رنگ روغن یا رنگ خمیری شکل نقاشی کرده باشند، نوعی نقاشی بر روی شیشه
فرهنگ فارسی معین