جدول جو
جدول جو

معنی نگاه - جستجوی لغت در جدول جو

نگاه
دید، نظر، چشم، توجه کنید، توجه کن
نگاه داشتن: نگاهداری کردن، متوقف ساختن، ایست دادن
نگاه کردن: دیدن، نگریستن
تصویری از نگاه
تصویر نگاه
فرهنگ فارسی عمید
نگاه
نظر، نگریست، مشاهده، ملاحظه
تصویری از نگاه
تصویر نگاه
فرهنگ لغت هوشیار
نگاه
((نِ))
نظر، دید
تصویری از نگاه
تصویر نگاه
فرهنگ فارسی معین
نگاه
Gaze, Glance, Look
تصویری از نگاه
تصویر نگاه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نگاه
olhar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
نگاه
mirada
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
نگاه
spojrzenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
نگاه
взгляд
دیکشنری فارسی به روسی
نگاه
погляд
دیکشنری فارسی به اوکراینی
نگاه
blik
دیکشنری فارسی به هلندی
نگاه
Blick
دیکشنری فارسی به آلمانی
نگاه
regard
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نگاه
sguardo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
نگاه
नज़र , दृष्टि
دیکشنری فارسی به هندی
نگاه
দৃষ্টি , দৃষ্টিপাত
دیکشنری فارسی به بنگالی
نگاه
pandangan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
نگاه
bakış
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
نگاه
시선 , 시선
دیکشنری فارسی به کره ای
نگاه
mtazamo
دیکشنری فارسی به سواحیلی
نگاه
目光 , 一瞥 , 眼神
دیکشنری فارسی به چینی
نگاه
目線 , 一目 , 視線
دیکشنری فارسی به ژاپنی
نگاه
מבט , מַבָּט
دیکشنری فارسی به عبری
نگاه
การมอง , การมอง , การมอง
دیکشنری فارسی به تایلندی
نگاه
نظرٌ
دیکشنری فارسی به عربی
نگاه
نظر
دیکشنری فارسی به اردو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بنگاه
تصویر بنگاه
موسسه، آژانس
فرهنگ واژه فارسی سره
آن زمان آن وقت آن هنگام، پس از آن سپس بعد در آخر، مع هذا مع ذالک، بعلاوه از آن گذشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنگاه
تصویر بنگاه
خانه، انبار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنگاه
تصویر بنگاه
خانه، انبار، جای داد و ستد، سازمان، مؤسسه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آنگاه
تصویر آنگاه
آن هنگام، آن وقت، پس از آن، سپس، بعد، بعد از آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بنگاه
تصویر بنگاه
((بُ))
سرای، خانه، جای داد و ستد، سازمان، مؤسسه، انبار، مخزن، جای بند و ساز و برگ سپاه، سخن پراکنی ایستگاه فرستنده رادیویی، خیریه سازمانی که داوطلبانه به نیازمندان یاری می رساند، شادمانی موسسه ای که در جش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پگاه
تصویر پگاه
(دخترانه)
سپیده دم، سپیده دم، صبح زود
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نگاره
تصویر نگاره
(دخترانه)
شکل دارای نقش و نگار، نقش، شکل، تصویر
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نگار
تصویر نگار
(دخترانه)
خوش قلب، نقش، بت، صنم، تصویر، زیور، زینت، دختر یا زن زیباروی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آگاه
تصویر آگاه
مستحضر، مطلع، واقف، متوجه
فرهنگ واژه فارسی سره