خوش نام. که به نیکی و نکوکاری مشتهر و نامبردار است: آن گرد نکونام که اندر درۀرام با پیل همان کرد که با کرگ ز خواری. فرخی. انوشه کسی کو نکونام مرد چو ایدر تنش ماند نیکی ببرد. اسدی. کسی کو نکونام میرد همی ز مرگش تأسف خورد عالمی. اسدی. زندۀ جاوید ماند هرکه نکونام زیست کز عقبش ذکر خیر زنده کند نام را. سعدی. چه دیدی در این کشور از خوب و زشت بگو ای نکونام نیکوسرشت. سعدی. نکونام را جاه و تشریف و مال بیفزود و بدگوی را گوشمال. سعدی. نمرد آن کسی کز جهان نام برد که مرد نکونام هرگز نمرد. امیرخسرو. ، آمرزیده. مرحوم. مغفور: بوی در دو گیتی ز بد رستگار نکونام باشی بر کردگار. فردوسی. ، عفیف. پاکدامان: کس را به مثل سوی شما راه ندادم گفتم که برآیید نکونام و نکوکار. منوچهری
خوش نام. که به نیکی و نکوکاری مشتهر و نامبردار است: آن گرد نکونام که اندر درۀرام با پیل همان کرد که با کرگ ز خواری. فرخی. انوشه کسی کو نکونام مرد چو ایدر تنش ماند نیکی ببرد. اسدی. کسی کو نکونام میرد همی ز مرگش تأسف خورد عالمی. اسدی. زندۀ جاوید ماند هرکه نکونام زیست کز عقبش ذکر خیر زنده کند نام را. سعدی. چه دیدی در این کشور از خوب و زشت بگو ای نکونام نیکوسرشت. سعدی. نکونام را جاه و تشریف و مال بیفزود و بدگوی را گوشمال. سعدی. نمرد آن کسی کز جهان نام برد که مرد نکونام هرگز نمرد. امیرخسرو. ، آمرزیده. مرحوم. مغفور: بوی در دو گیتی ز بد رستگار نکونام باشی بر کردگار. فردوسی. ، عفیف. پاکدامان: کس را به مثل سوی شما راه ندادم گفتم که برآیید نکونام و نکوکار. منوچهری
به لغت زند و پازند به معنی پذیرفتن و قبول کردن باشد. (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). هزوارش مکدرونتن و نیز مکبرونیتن، پهلوی پتگریفتن. (حاشیۀ برهان چ معین)
به لغت زند و پازند به معنی پذیرفتن و قبول کردن باشد. (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). هزوارش مکدرونتن و نیز مکبرونیتن، پهلوی پتگریفتن. (حاشیۀ برهان چ معین)
سر رابرت. سیاستمدار انگلیسی است. وی در سال 1563 متولد شد و به سال 1635 میلادی درگذشت. نوشته های او که حاوی اطلاعات جالبی درباره الیزابت اول و درباریان اوست و در تاریخ انگلستان دارای اهمیت است
سِر رابرت. سیاستمدار انگلیسی است. وی در سال 1563 متولد شد و به سال 1635 میلادی درگذشت. نوشته های او که حاوی اطلاعات جالبی درباره الیزابت اول و درباریان اوست و در تاریخ انگلستان دارای اهمیت است
به لغت زند و پازند بمعنی پیچیدن باشد. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). دکتر معین در حاشیۀ برهان آرد: هزوارش تکرونیتن نتن پهلوی سختن بمعنی سنجیدن، وزن کردن بنا بر این پیچیدن در متن تحریف سنجیدن است
به لغت زند و پازند بمعنی پیچیدن باشد. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). دکتر معین در حاشیۀ برهان آرد: هزوارش تکرونیتن نتن پهلوی سختن بمعنی سنجیدن، وزن کردن بنا بر این پیچیدن در متن تحریف سنجیدن است