- نکومنظر(نِ مَ ظَ)
نکودیدار. که ظاهرو قیافه ای خوش و مطبوع و پسندیده دارد:
دی همی آمد از بر سلطان
آن نکومنظر نکومخبر.
فرخی.
یمین دولت محمود شهریار جهان
خدایگان نکومنظر و نکومخبر.
فرخی.
شادمان باد و به هر کام که دارد برساد
آن نکوخوی نکومنظر نیکومخبر.
فرخی.
خدای مهر نبوت نمود باز به خلق
از آن رسول نکومخبر نکومنظر.
ناصرخسرو
دی همی آمد از بر سلطان
آن نکومنظر نکومخبر.
فرخی.
یمین دولت محمود شهریار جهان
خدایگان نکومنظر و نکومخبر.
فرخی.
شادمان باد و به هر کام که دارد برساد
آن نکوخوی نکومنظر نیکومخبر.
فرخی.
خدای مهر نبوت نمود باز به خلق
از آن رسول نکومخبر نکومنظر.
ناصرخسرو
