جدول جو
جدول جو

معنی نکته - جستجوی لغت در جدول جو

نکته
پارسی است
تصویری از نکته
تصویر نکته
فرهنگ واژه فارسی سره
نکته
مسالۀ دقیقی که با دقت نظر و امعان فکر به دست آید، جملۀ لطیفی که در شخص تاثیر کند و مایۀ انبساط شود
تصویری از نکته
تصویر نکته
فرهنگ فارسی عمید
نکته
جمله لطیفی که در شخص تاثیر کند و مایه انبساط شود
تصویری از نکته
تصویر نکته
فرهنگ لغت هوشیار
نکته
((نُ ت ِ))
نقطه، مفهوم لطیف و دقیقی که با دقت و تأمل دریافت شود
تصویری از نکته
تصویر نکته
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نکهت
تصویر نکهت
(دخترانه)
بوی خوش
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نکره
تصویر نکره
ناشناس، خشن
فرهنگ واژه فارسی سره
مرضی که حس و حرکت در تن زائل شود و مریض چنان نماید که مرده است، بیماریی که به سبب شدت کامل در بطون دماغ و مجاری روح اعضا صاحب آن از حس و حرکت معطل گردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نکهت
تصویر نکهت
بوی خوش، بوی خوش دهان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سکته
تصویر سکته
عارضه ای ناگهانی به دنبال مسدود شدن رگ های خون رسان قلب یا مغز که با بیهوشی، بی حسی، فلج و یا مرگ همراه است،
درنگ، وقفه،
در علوم ادبی در عروض ناهنجاری اندک و بر هم خوردن وزن شعر، سکوت نابه جا در آواز
سکتۀ قلبی: عارضه ای که به واسطۀ تنگ شدن یا بسته شدن رگ های خون رسان قلب رخ می دهد و گاه باعث مرگ می شود
سکتۀ مغزی: عارضه ای که به واسطۀ تنگ شدن، بسته شدن یا پاره شدن رگ های خون رسان مغز رخ می دهد و گاه باعث مرگ می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نخته
تصویر نخته
آهنی ازلگام که دردهان اسب و غیره افتدافساربدون دهنه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نکهه
تصویر نکهه
نکهت در فارسی بوی خوش، بوی دهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نکهت
تصویر نکهت
بوی خوش، بوی دهان
فرهنگ لغت هوشیار
در ترکیب بجای} نکوهنده {آید: بخیل نکوه گیتی نکوه: همه کارشاهان گیتی نکوه زرای وزیران پذیرد شکوه. (نظامی. گنجینه. 158) توضیح مرحوم وحید در صفحه مذکور ترکیب} گیتی نکوه {را بمعنی سرکوبی و چیرگی آورده اما بمعنی غلبه کننده بر گیتی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نکفه
تصویر نکفه
نکفه در فارسی بکشه گند بناگوی (گند غده)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نکره
تصویر نکره
ناشناسایی، غیر معرفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نکتر
تصویر نکتر
فرانسوی نوشجای
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نکبه
تصویر نکبه
نکبت در فارسی پلاسک هولشک خواری نگوساری، رنج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سکته
تصویر سکته
((سَ تَ یا تِ))
سکوت ناگهانی، بسته شدن ناگهانی بعضی رگ ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نکهت
تصویر نکهت
((نَ یا نُ هَ))
بوی خوش، بوی دهان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نکره
تصویر نکره
((نَ کِ رِ یا رَ))
ناشناس، غیرمعروف، انسان یا حیوانی که هیکل درشت و بدقواره دارد، اسمی را گویند که در نزد مخاطب معلوم و معین نیست. نشانه نکره در فارسی «ی» است که به آخر اسم می پیوندد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نخته
تصویر نخته
((نُ تَ یا تِ))
آهنی از لگام که در دهان اسب و غیره افتد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نکره
تصویر نکره
بدقواره، در علوم ادبی ویژگی اسمی که برای مخاطب نامعلوم و مجهول باشد، ناشناخته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نکوه
تصویر نکوه
نکوهیدن، نکوهنده، پسوند متصل به واژه به معنای سرزنش کننده مثلاً بخیل نکوه، گیتی نکوه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کته
تصویر کته
برنج پختۀ بی روغن که آب آن را با آبکش نگرفته باشند، دم پخت، دم پختک
فرهنگ فارسی عمید
پلوئی که آبکش نکنند، برنج پخته نرم که آب آنرا با آبکش نگرفته باشند
فرهنگ لغت هوشیار
جمع نکته، از ریشه پارسی ک نکته ها خجک ها دیل ها جمع نکته: باید که هر روز مسرعی با ملطفه از آن تو بمن رسد و هرچه رفته باشد نکت از آن بیرون آورده باشی و در آن ملطفه ثبت کرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کته
تصویر کته
((کَ تِ))
دمپخت، برنج دمی، صندوقخانه، پستو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نکت
تصویر نکت
نکته ها، مساله های دقیقی که با دقت نظر و امعان فکر به دست آید، جمله های لطیفی که در شخص تاثیر کند و مایه انبساط شود، جمع واژۀ نکته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نکته گیر
تصویر نکته گیر
ایرادگیر، اعتراض کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نکته سنج
تصویر نکته سنج
شخص باریک بین و تیز فهم و خوش ذوق که در سخن اندیشه می کند، باریک بین، مراقب امور جزئی، دقیق، عیب جو، ایرادگیر
موشکاف، خرده بین، خرده کار، خرده شناس، خردانگارش، خرده گیر، خرده دان، نازک بین، نازک اندیش، ژرف یاب، ژرف بین، مدقّق، غوررس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نکته سنجی
تصویر نکته سنجی
در امری دقت و باریک بینی کردن، مراقبت از امور جزئی، کنجکاوی، هوشیاری
باریک بینی، موشکافی، خرده بینی، خرده کاری، خرده شناسی، خرده گیری، خرده دانی، نازک بینی، نازک اندیشی، نکته دانی، ژرف یابی، ژرف بینی، ژرف نگری، غوررسی، مداقّه، تدقیق، تعمّق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نکته دانی
تصویر نکته دانی
در امری دقت و باریک بینی کردن، مراقبت از امور جزئی، کنجکاوی، هوشیاری
باریک بینی، موشکافی، خرده بینی، خرده کاری، خرده شناسی، خرده گیری، خرده دانی، نازک بینی، نازک اندیشی، نکته سنجی، ژرف یابی، ژرف بینی، ژرف نگری، غوررسی، مداقّه، تدقیق، تعمّق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نکته دان
تصویر نکته دان
شخص زیرک و بافراست که خوب و بد را تمیز بدهد، نکته شناس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نکته پرداز
تصویر نکته پرداز
نکته پرور، نکته آرا، کسی که نکته یا مطلبی را خوب ادا کند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نکته گیری
تصویر نکته گیری
خرده گیری ایراد گیری اعتراض
فرهنگ لغت هوشیار